گفتم مسبوق به سابقه بقیه قولهای جناب دکتر رئیسی است مگر قرار نبود زود، تند، سریع، انقلابی مشکل مسکن، بورس، فقر، بیکاری تحصیلکردهها، خالی شدن سفره مردم، بیثباتی نرخ کالاهای ضروری حتی طلا و ارز و خودرو در دولت مقتدر حل شود و این دولت همانند دولتهای بیعرضه و منتظر…
زبان دراز
ستون زبان دراز هفته نامه آیینه یزد
سرهنگ فریاد زد: خفهشو مردک! چرخ خیاطی بیبی رقیه، دوچرخه حاجی نصرا... نانوا، رادیو ضبط حاجی سبیل و ده قلم کالای مسروقه جلو خودت از زیرزمین خانهات همین سرکار استوار بیرون آورده است. رحیم گریهکنان سرش را به زیر انداخت مظلومانه با قیافه آدمی که تعجب کرده گفت: به جقه…
ببخشید بد نیست آخرین خبری هم که خواندم عرض کنم معاون اول قوهقضاییه به ایرانیان خارج از کشور که بخواهند ارز و رونق اقتصادی با خود بیاورند گفته است: ایرانیان خارجنشین در فرودگاه ولو پرونده قضایی هم داشته باشند بازداشت نمیشوند. بعضی از ایرانیان ساکن خارج چشم سفید هم گفتند…
قدیمها که دلی و حالی بود عدهای دنبال (سورچرانی) بودند وقتی این عده در کوچه و خیابان به هم میرسیدند به اصطلاح امروزیها رانت اطلاعات مبادله میکردند و از یکدیگر با این جمله که (امشب کجا خبره؟) آدرس مجالس عروسی و جشن و هرجا سور؛ برپا و سفره پهن بود…
بعد از چند سال شبی که «فری خوشگله» مست پاتیل با دوچرخه پدرزن به خانه میآمده نیم متری زودتر پیچیده بود به جای کوچه به آب انبار امامزاده جعفر افتاده عمر باقی نماندهاش را به شما داد! پس از مدتی به کمک شهربانی پدر و مادرش پیدا شده و معلوم…
در این میان سروش غیبی در گوشم گفت ای غافل! هنوز نفهمیدی که حضرت آیتا... دکتر رئیسی با بقیه روسای جمهور تفاوت دارد هر کاری بکند عین صواب و دارای ثواب است حتی موارد کفرآمیز ذلتبار سراسر خسران (مذاکره؛ سازش؛ برجام) در دوران او با زمان آن شیخ دیپلمات خیلی…
پزشک مخصوص که قافیه را بس تنگ دید گفت قبله عالم سلامت باشد فوری معتمدالوزرای بخت برگشته را خوابانده و امالهاش کردند. از قضا حال اعلیحضرت خوب و مزاج روان شد گویا شوک یا مسهلات قبلی یا دعای ملاباشیان و آخوندهای درباری موثر افتاده بود!
خدا رحمت کند بیبیمَلمَل، ملای مکتبخانه محله میدانشاه و امامزاده جعفر یزد بود. شاگرد مکتبی زیادی داشت و البته این همه بچه بدون ترکه اناری آدم و ساکت نمیشدند ولی بیبیململ استاد تشخیص کتک زدن بود و سه تا قانون وضع کرده بود.
از حضور انسان نماهای سٌمدار فهمید اجنه در حمام هستند خود را شسته، نشسته؛ آب نکشیده و ترسان و نفسزنان به سر حمام رساند همین که تند تند لباس میپوشید اوسای حمام وارد شد ترسش کم شد و خوشحال پیش او رفت و گفت: (اوسا چرا اینها همه سٌم دارند؟)…
چند سال بعد گرانی و تورم فشار آورد همهچیز رشد کرد ماشین گران شد وزیر عرضه نداشت، دروغ گفت رگ غیرت مجلسشان جنبید... چی فرمودید؟ نه بابا تورم است همهچیز گران شده است و رشد کرده کارت 5 میلیونی تبدیل به ماشین شاسیبلند میشود. نمیفهمم! بلند بگویید! بعله رشوه؟ خیر…