زبان درازشماره 777گزیده مطالب

حاجی آقا مچکریم!

طنز شماره 777

آن قدیم قدیم‌ها دوران سرخوشی وقتی لوسی و شیطونی می‌کردم یا جلو مهمان افسار ادب و آداب پاره می‌نمودم خدا رحمت کند مرحوم والده‌ام خیلی مهربان می‌گفت: محمد خان، مامان‌جان! بیا آشپزخانه! کارت دارم‌ بیا آب‌میوه بخور البته بنده ضمن آنکه حساب کار دستم می‌آمد جرات رفتن هم نداشتم زیرا تکه شلنگ یا موشک نقطه‌زن (دم‌پایی کهنه) از زیر چادر مرحومه فقیده پیدا بود.

خاطره گوییم تمام‌ عزت زیاد.

ببخشید بد نیست آخرین خبری هم که خواندم عرض کنم‌ معاون اول قوه‌قضاییه به ایرانیان‌ خارج از کشور که بخواهند ارز و رونق اقتصادی با خود بیاورند گفته است: ایرانیان خارج‌نشین در فرودگاه ولو پرونده قضایی هم داشته باشند بازداشت نمی‌شوند. بعضی از ایرانیان ساکن خارج ‌چشم سفید هم گفتند چشم حاجی آقا خیالمان راحت است مچکریم.

خدا بیامرزد از آشیخ علی‌اکبر تا آشیخ حسن‌ هم امان‌نامه فرستادند بعضی هم ‌آمدند ناگفته نماند که خیلی خوش‌گذشت (آب خنک) خوردیم و جای خواب و لباس مخصوص رایگان هم‌ داشتیم آخرش هم‌ با‌ بلیط مجانی برگشت معاوضه شدیم. مچکریم.

زبان‌دراز

لینک کوتاه: http://ayenehyazd.ir/uvo7N

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا