انعکاس آیینهشماره 792

انتخابات اسفندماه 1402 درس عبرتی برای حاکمان و تذکاری به عالمان

انعکاس آیینه شماره 792

در سال‌های 1356 و 1357 و سال‌های قبل از آن مردم ایران زمین با هر دین و مذهب و زبان و از هر قوم و طایفه و گروه در تمام مناطق و شهرها از پیام‌ها و گفته‌های بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و یارانش پی بردند که امام در پی تشکیل حکومتی است که با ظلم و رانت‌خواری و فساد مبارزه می‌کند، تجمل‌گرایی را ناپسند می‌داند، مدیران و مسئولان را از طبقه برتر نمی‌داند، روش زندگی حاکمان ساده‌زیستی و همراهی با مردم خواهد بود، کوخ‌نشینان را برتر و بالاتر از کاخ‌نشینان می‌داند و در نهایت حکومتی تشکیل خواهد داد که «در همه مراتب خود متکی به آرای مردم و تحت نظارت و ارزیابی و انتقاد عمومی خواهد بود… با قیام انقلابی ملت شاه خواهد رفت و حکومت دموکراسی و جمهوری اسلامی برقرار می‌شود… در جمهوری اسلامی زمامداران مردم نمی‌توانند با سوء‌استفاده از مقام ثروت‌اندوزی یا در زندگی روزانه امتیازی برای خود قائل شوند باید ضوابط اسلامی را در جامعه و در همه سطوح به دقت رعایت کنند و حتی پاسدار آن باشند دقیقاً باید به آرای عمومی در همه‌جا احترام بگذارند… دولت اسلامی یک دولت دموکراتیک به معنای واقعی است… در حکومت اسلامی همه افراد دارای آزادی در هرگونه عقیده‌ای هستند و لیکن آزادی خرابکاری ندارند…»(1)

در نهایت نظر امام و بزرگان و اندیشمندان و یارانی چون آیات حسینعلی منتظری، سید محمود طالقانی، شهید آیت‌ا… بهشتی و شهید آیت‌ا… مرتضی مطهری و همگامانی چون مهندس مهدی بازرگان و دکتر یدا… سحابی و دیگر کسانی که به نهضت و انقلاب روی آوردند این بود که در جمهوری اسلامی و در نهایت در مجلس شورای اسلامی «هرچه اکثریت مردم گفتند همان معتبر است ولو به ضرر خودشان باشد حاکمان ولی آنها نیستند که بگویند که این به ضرر شما است، ما نمی‌خواهیم (این کار) بکنیم بلکه مسئولان «وکیل» آنها هستند…» و بدان جهت بود که بیش از 98 درصد مردم ایران اعم از زن و مرد، پیر و جوان، روحانی و مکلا، مانتویی و چادری، شهری و روستایی، حوزوی و دانشگاهی، باحجاب و بی‌حجاب، عموم اقوام و طوایف ایرانی با هر زبان و مذهب و دین در 12 فروردین‌ماه 1358 به برقراری حکومت جمهوری اسلامی «آری» گفتند و در یک کلام میزان را رای ملت دانستند.

بنابراین حال که بعد از گذشت 45 سال برای اولین‌بار رأی‌دهندگان حدود 25 میلیون نفر از بیش از 61.170.000 نفر حائز شرایط و با کمترین شرکت‌کننده پای صندوق‌های رای حاضر شدند آن هم بعد از ماه‌ها تبلیغ و در اختیار گذاشتن تمام شبکه‌های صدا و سیما به کاندیداها و مبلغان آنها و برنامه‌ریزی‌های تمام استانداران و فرمانداران و رسانه‌های دولتی و با استفاده از تریبون‌های عمومی ‌و به میدان آمدن ائمه‌جمعه سراسر ایران آیا نشانگر این نیست که اگر وضع اقتصادی و معیشت مردم بهتر بود، بیش از 5 دهک جامعه با گرسنگی و مشکلات زندگی روبرو نبودند، بسیاری از سفره‌ها کوچک و کوچک‌تر نشده بود و سرانه غذای میلیون‌ها نفر از قبیل گوشت و لبنیات و برنج و میوه و… کاهش نیافته بود، بسیاری از مسئولان راه خود را در زندگی از عموم مردم جدا نکرده بودند و از بهترین امکانات در زندگی استفاده نمی‌کردند، در ویلاها و آپارتمان‌های چند ده و چند صد میلیارد تومانی ساکن نشده بودند و فساد و رانت‌خواری افزایش نیافته بود گرچه دشمنان این سرزمین طبق معمول چند دهه به تبلیغات سوء خود می‌پرداختند اما به یقین آمار شرکت‌کنندگان افزایش می‌یافت؟ شعاردهندگانی چون حسین شریعتمداری که چند سال قبل شرکت‌کنندگان در راهپیمایی 22 بهمن‌ماه را 50 میلیون نفر اعلام و امسال چهل درصد به آن اضافه کردند و به مرز 70 میلیون نفر رساندند و همیشه به بسیاری از گروه‌ها و فعالان سیاسی حمله می‌کنند چه پاسخی دارند بدهند؟

اگر در یزد آرای باطله دوم می‌شود یا در ام‌القرای ایران (تهران) به نفر اول حدود شش- هفت درصد حائزین شرایط رای می‌دهند یا در مرودشت نماینده رد صلاحیت شده‌ای چند ‌هزار رای بیشتراز منتخب اول کسب می‌کند یا رای اولین نفر تهران در مجلس شورای اسلامی به مراتب کمتر از رای آخرین نفر (یعنی نفر سی‌ام) 4 سال گذشته می‌باشد یا در محلات و دلیجان نماینده‌ای با کمتر از 5500 رای به عنوان نماینده به مجلس راه پیدا می‌کند یا رئیس مجلس می‌گوید هرکس به او رای داد تلفن را بردارد و یک نفر دیگر را راضی کند پای صندوق برود نتیجه‌ای حاصل نگردید و همگان شاهد بودند افزایش چشمگیر کاندیداها هم دردی را دوا نکرد با تاسف رای مطربان و طنزپردازان و بوقی‌ها و در نهایت آرای باطله و بعضاً در دیگر شهرها و یا روستاها و بویژه در کلان‌شهرها بیش از رای افراد مطرح و دولتمردانی شد که سال‌ها مسئولیت‌های مهمی برعهده داشتند در استان‌ها نیز بعضی از مسئولان اجرایی هم فهمیدند آنان را که به ظاهر علم کرده بودند تا به مجلس راه یابند نه تنها نتوانستند به مقصود برسند یا با اختلاف کم بازنده شوند بلکه آرای کسب شده آنان قابل گفتن و نوشتن نیست.

اعضای شورای نگهبان، مقامات ارشد وزارت کشور و استانداری‌ها و همه مسئولانی که می‌بایست احزاب و دسته‌ها و گروه‌های شناسنامه‌دار را ساماندهی نمایند پاسخ دهند: افزایش داوطلبان و کاندیداهای انتخابات مجلس شورای اسلامی با این همه هزینه‌ها و تبلیغات چه دست‌آوردی داشت؟

در تهران بیش از 3 هزار کاندیدا ردیف شدند در نهایت 14 نفر با کمترین رای به مجلس راه یافتند تعداد زیادی زیر یک‌هزار و حتی کمتر از یکصد رای آوردند ضمناً به این نکته پاسخ دهند در یزد که با افتخار شهر را حسینیه ایران نامیده‌ایم چرا حدود سی هزار نفر باسواد پای صندوق‌های رای رفتند و عده‌ای از ترس یا ظاهرسازی و گروهی هم به دلایل دیگر رای باطله در صندوق انداختند که این وضع در بسیاری از شهرها و مناطق رخ داد، بعضی از کاندیداها دارای چند حتی یک یا صفر رای بودند، در نشستی که دوسال پیش در استانداری یزد تشکیل شد ازجمله تذکراتی که به عالی‌ترین مقام اجرایی استان داده شد این بود که با در نظر گرفتن حدود 25000 رای باطله در مجلس یازدهم برای نماینده یزد و اشکذر زمینه‌هایی آماده کنند که این آمار کاهش یابد اما نه تنها نتوانستند مانع این امر شوند بلکه حدود بیست درصد در این دوره به آرای باطله اضافه گردید و تقریباً با همین درصد نسبت به دور گذشته نفر اول با رای کمتر به مجلس راه یافت تمام این موارد و نظایر آن می‌تواند برای حاکمان و کارگزاران و مقامات و مسئولانی که در قوای سه‌گانه بویژه در اداره کشور نقش دارند درس عبرتی باشد.

بدان امید که بخواست پروردگار مدیران و دولتمردان بتوانند در آینده وضع زندگی مردم را سر و سامان دهند به شعارهایی که سید ابراهیم رئیسی و همراهانش می‌دهند دلخوش نباشند، فساد سیستماتیک را که در بعضی از سازمان‌ها و وزارتخانه‌ها و سطوح بالای اداری ریشه دوانده از بین ببرند، وزیرانی تواناتر و آگاه‌تر امور کشورداری را برعهده بگیرند، مسئولان در استان‌ها نیز بدانند با این آمار شرکت‌کننده برگزاری جشن و پایکوبی، عوام‌فریبی است و دردی را دوا نخواهد کرد.

و ای کاش شورای نگهبان و وزارت کشور مهر زدن بر روی شناسنامه رای‌دهندگان را حذف نمی‌کردند تا این‌گونه شایعات که با کدملی دیگران می‌توانستند رای بدهند رواج نمی‌یافت مناسب بود برای تامین حداقلی رفاه و زندگی مردم و از بین بردن تورم و گرانی کمرشکن چاره‌جویی و مجلس آینده نیز از اختلافات و گفتگوهای نگران‌کننده و به کرسی نشاندن آرا و نظریاتی که دردی از آلام مردم را دوا نخواهد کرد دوری کنند چون اگر وضع بدین منوال پیش برود علاوه بر تعداد کم آرای راه‌یافتگان به مجلس بروز و ظهور اختلافات که نشانه‌هایی از آن آشکار گردیده بیانگر این خواهد بود که مجلس دوازدهم به مراتب از مجلس یازدهم ضعیف‌تر و ناکارآمدتر است.

نکته‌ای که باید متصدیان و مسئولان حوزه‌های علمیه پاسخگوی آن باشند این که برای مجلس خبرگان که 88 نماینده دارد 510 نفر ثبت‌نام کردند 144 نفر تایید شدند و 366 نفر یا انصراف دادند یا تأیید نشدند چرا در میان تعداد کثیر طلاب و فقیهان و عالمان تعداد ثبت‌نام‌کنندگان ناچیز است و چرا اکثریت در امتحان مردود می‌شوند؟ دیدیم که در بعضی استان‌ها که یک نفر نماینده مجلس خبرگان می‌خواستند صرفاً یک نفر ثبت‌نام کرده بود یا در بعضی استان‌ها که 2 یا 3 یا 4 نماینده می‌خواست به همان تعداد و یک یا دو نفر بیشتر ثبت‌نام نکرده بودند! آیا این موضوع دال بر این نیست که به هر دلیل بیشتر کاندیداهای مجلس خبرگان توانایی‌های لازم علمی و فقهی ندارند که به عنوان نماینده مجلس خبرگان انتخاب شوند!

گذشته از این که در تهران منتخب اول مجلس خبرگان حداکثر شش- هفت درصد آرای حائزین شرکت در انتخابات را کسب نمود و سیداحمد علم‌الهدی باتوجه به این‌که افرادی را که در انتخابات شرکت نکرده‌اند بی‌دین می‌داند در این دوره حدود پانصد هزار رای کمتر از 8 سال گذشته کسب کرده است. ضمناً وظیفه عالمان دین و گردانندگان حوزه‌های علمیه این است پاسخ دهند چرا علناً و رسماً در برابر سخنان مغایر با دین مبین اسلام و مطالب بی‌ربط عده‌ای از ائمه‌جمعه و روحانیون شهرستان‌ها و استان‌ها واکنشی نشان نمی‌دهند که می‌گویند: «ظهور رای اولی‌ها در انتخابات پیش‌زمینه ظهور امام زمان(عج) است، رای هر نفر نام‌نویسی در خیل ارادتمندان امام زمان است، رای‌گیری و انتخابات پیش‌تر از این که بخواهد جامعه ما را آباد کند می‌تواند جهان را آزاد کند، رای دادن بله گفتن به امام زمان است، شرکت در انتخابات خبرگان عمل به دستور قطعی امام زمان است، یا رای ندادن بزرگ‌ترین ظلم به امام زمان می‌باشد و تحفه آن که طلبه‌ای می‌گوید چون سید محمد خاتمی رای نداده است پشت سر او دیگر نمی‌توان نماز خواند مگر این که توبه کند!! یا می‌بینیم که چند نفر در لباس روحانیت یا مداحانی در مجامع و محافل طنز می‌گویند و عده‌ای را به خنده می‌اندازند و گاه گفته شده رای دادن اوجب واجبات است».

ای عالمان و فقیهان آگاه برای مردم توضیح دهید با این اوضاع مردم ایران زمین چند درصد دین‌دار یا خدای ناکرده بی‌دین یا بدون علاقه به سرزمین ایران هستند؟

یک نفر از کاندیداهایی که برای انتخابات مجلس خبرگان از حوزه انتخابی استان گیلان داوطلب شده بود در فیلم تبلیغاتی خود می‌گوید: «این منطقه توریستی است، ایام تعطیل می‌آیند و هجوم می‌آورند، می‌آیند اینجا و از فضای منطقه، دریا و صفای مردم گیلان استفاده می‌کنند و خیلی خوش آمدند. اما این منطقه نیازمند نانوایی است یعنی مسافران و مردم از نظر نان در مضیقه هستند و همچنین از نظر دارو بالاخره هوا سرد است و گاهی وقت‌ها اتفاقاتی پیش می‌آید!…»

آیا وظیفه علاقه‌مندان و دلسوزان به حوزه و روحانیت که باید وظیفه شرعی خود را انجام دهند این نیست که در برابر این ادعاها حقایق دین را به مردم بازگو نمایند و هم‌لباسان خود را از این بیانات غیرموجه برحذر دارند و موضوع مهم پرسشگری و نصیحت به کارگزاران و حاکمان را زنده نگهدارند. والسّلام.

رضا سلطان زاده – مدیرمسئول

پی‌نوشت:
1- «صفحات 30، 35، 40، 46، 55 و… کتاب طلیعه انقلاب اسلامی: مصاحبه‌های امام خمینی(ره) در نجف پاریس و قم»، چاپ مرکز دانشگاهی.

لینک کوتاه: http://ayenehyazd.ir/VXwjO

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا