«خبرآنلاین» هم به این سکوت اشاره کرد و نوشت: «رسانههای داخلی، دلایل متعددی برای سکوت احمدینژاد در روزهای بعد از اعتراضات، منتشر کردند.
این دلایل باعث شده که این نگاه مطرح شود که احمدینژاد و تیم او در شرایطی مسائل را مطرح میکنند که به ضررشان نباشد.» درباره سکوت احمدینژاد 4 دسته استدلال به شرح زیر مطرح شده است:
دسته اول؛ معتقدند پرونده قضائی نزدیکان احمدینژاد احتمالا یکی از دلایل سکوت خبری اوست. این رسانهها معتقدند «آنچه مشخص است مواضع احمدینژاد بر مبنای یک چارچوب فکری و دغدغه درونی نیست، بلکه مواضعش نسبت به منافع و خواستههایش قابل تغییر است و سکوت چندماه اخیر که خلاف رویه و منش رسانهای اوست را میتوان بر این مبنا تحلیل کرد.»
دسته دوم؛ معتقدند: احمدینژاد برخلاف اظهارنظرهای منتقدانه این روزهایش، در دوران ریاستجمهوری عملکرد متفاوتی داشته و از مدافعان گشتارشاد و بهعبارت دیگر آغازکننده این مسیر به شکل فعلی بوده است. به همین دلیل بعد از آغاز اعتراضات به گشتارشاد که او در زمان ریاست خودش بر دولت، مدافع آن بوده، سکوت کرده است.
دسته سوم؛ با نگاه به آینده، این گزاره را مطرح کردند که «احمدینژاد راوی اعتراضات و بهنظر برخی از افراد اپوزیسیون بخشی از حاکمیت، به این دلیل سکوت کرده که بهعنوان عضو دوباره مجمع تشخیص مصلحت، برنامههای بسیار بزرگی برای آینده دارد، اما فعلا زمان اجرای آن فرا نرسیده است.»
دسته چهارم؛ ارزیابیها نشان میدهد از مجموع 32عضو ثابت هیات دولت، شامل وزرا و معاونان سیدابراهیم رئیسی، 15نفر آنها که معادل 47درصد است، متعلق به جریان فکری احمدینژاد بوده و در دولت او هم مسئولیتهای اجرایی داشتهاند. از اینرو بهنظر میرسد یکی از مهمترین دلایل سکوت احمدینژاد نسبت به عملکرد دولت سیزدهم در حوزههای اقتصادی، سیاست داخلی، سیاست خارجی و فرهنگ، این است که مدیران احمدینژادی در این جایگاهها ایفای مسئولیت میکنند و احمدینژاد قادر به عبور از همکاران خود نیست. در سطح تحلیل کلان، سکوت احمدینژاد بهدلیل حضور شاگردان او در دولت، نشانه رضایت از پیشروی تفکر احمدینژاد است.»