شماره 630گزیده مطالب

وقتی برنامه ریزی غلط، ما را به کشتن می‌دهد!

گزیده مطالب شماره 630

عباس مدحجی، روزنامه‌نگار خوزستانی، در یادداشت ارسالی به انصاف نیوز نوشت:

از روز جمعه 13 دی ماه که خبر تلخ، تکان دهنده و دیر باور شهادت حاج قاسم سلیمانی و همراهانش تایید و منتشر شد تا امروز که پیکر پاکش در خاک آرمید پنج روز گذشته است.

حاج قاسم طبق وصیتش در گلزار شهدای شهر کرمان و در کنار طلبه‌ای که در دفاع مقدس بیسیمچی‌اش بود به خاک سپرده شد و همزمان پیکر همرزم عراقی‌اش ابومهدی المهندس با بدرقه‌ی مردم خرمشهر و آبادان به خاک میهنش عراق بازگشت.

فارغ از تمام واکنش‌های ملی، فراحزبی، بین المللی و تاریخی به این ترور آشکار آمریکا و پس لرزه‌های آن در سیاست‌های کلی داخلی و خارجی ایران، امریکا، اروپا و خاورمیانه و آماده باش نظامی جهانی، شاید یک گوشه‌ی تراژیک این اتفاق، حواشی تشییع این شهیدای بزرگوار باشد.

در کرمان و در مراسم تشییع سردار شهید قاسم سلیمانی بیش از 70 نفر فوت و بیش از 200 نفر مصدوم شدند. می‌توان گفت یک فاجعه‌ی تمام عیار انسانی منجر به تلفات جانی در کرمان رخ داده است. در خرمشهر هم اگر چه استقبال از پیکر ابومهدی المهندس تلفات جانی نداشت اما بی‌نظمی‌های مکرر در مراسم، عدم قاطعیت در اعلام تعطیلی مدارس، دانشگاها و ادارات، تغییر مسیر کاروان بدون اطلاع به مردمِ منتظر، انتشار خبر عبور پیکر از مرز شلمچه و تحویل به طرف عراقی در حالی که تابوت دیگری میان سیل مردم در حرکت بود، دل خیلی‌ها که به امید وداع با پیکر شهید از ساعتها قبل گرد آمده بودند را شکست.

قطعا آنچه اتفاق افتاد نه در شأن این شهدای والا مقام بود و نه در شأن مردم کرمان و خرمشهر. چگونه است که طی این پنج روز یا کمتر برنامه‌ای کامل با حداقل ریسک برای نمایش شکوه این مراسم بدون تلفات تدوین نشده است؟

اگرچه فرمانده سپاه خرمشهر شخصا از مردم خرمشهر معذرت خواهی کرد، تقصیر را رسما حاصل بی تدبیری فرماندار آبادان دانست و قول برخورد با خاطیان را داد و امام جمعه‌ی خرمشهر هم ضمن انتقاد شدید از فرماندار آبادان افشاگری این بی تدبیری را به تریبون نماز جمعه موکول کرد و در کرمان هم مسوولان مشغول رسیدگی به خانواده‌های متوفیان و مصدومان هستند اما چند چرای بزرگ هنوز ذهن خیلی هموطنان را درگیر کرده است.

چرا تشییعی که خیلی‌ها فارغ از نگرش و حزب و اعتقادات و حتی دین و مذهب با جان و دل برای باشکوه‌تر کردنش از دور و نزدیک خود را به آن رسانده بودند اینچین ضعیف برنامه‌ریزی و اجرا شد که هم داغ هموطنان دو چندان شود هم درب شماتت معاندان باز و هم شکوهش خدشه دار؟!

آیا در کرمان این همه مسوول بلند پایه و کاربلد موقعیت‌های استراتژیک، بحرانی و فرابحرانی نتوانسته بودند از چند روز قبل برای یک مراسم تشییع تمهیداتی بیندیشند که اکنون شرمنده‌ی متوفیان نباشند؟ یا در خرمشهر که همه ساله میزبان چندین هزار نفر زایر اربعین و راهیان نور است، یک تشییع پیکر شهید چقدر باید سخت و ناممکن باشد که خیل عظیم دوستداران و دلسوختگان جاگذاشته شوند و بدون اطلاع رسانی، ناگهان مسیر تشییع عوض شود و مردم پس از چند ساعت سرگردانی و گشتن بدنبال ماشین حامل پیکر بفهمند پیکر از مسیر دیگر و در زمان دیگر از مرز خارج شده و دست خالی به خانه برگردند؟

در وجوب ورود دادستانی هر دو شهرستان برای تعیین و برخورد با خاطیان هیچ شکی نیست اما بهتر نیست اگر ضعف برنامه ریزی داریم همان ابتدا، کار را به کاردان سپرده و نظاره‌گر موضوع باشیم و حداقل به‌عنوان تجربه آنچه می‌رود را بیاموزیم؟ تا امروز از پاسخ شیون خانواده‌های متوفیان کرمان و اعتراض خرمشهری‌های سرگردانِ بدنبالِ پیکر، عاجز نباشیم!؟

شکوه حضور و قیام ملت ایران اگر چه در اهواز، تهران و مشهد جلوه‌ای جهانی پیدا کرد و حتی دشمنان ملت را به تعجب واداشت اما کاش این آخرین پرده‌ی نمایش شکوه سترگ ملت ایران هم بدون ناراحتی تمام می‌شد تا برگ این بخش از تاریخ تماما زرین و افتخار آمیز می‌شد.

لینک کوتاه: http://ayenehyazd.ir/DwCEt

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا