فقر مطلق یکسوم ایرانیها و 7نکته با مسؤولان جمهوری اسلامی: حواستان کجاست؟!
گزیده مطالب شماره 705
طبق آمار رسمی، هر دقیقه بیش از 7.5 نفر به زیر خط فقر مطلق پرت میشوند! و اگر اسم این، «فاجعه» و سکوت مسوولان در برابر آن «بیشرمی» نیست، پس چیست؟
عصر ایران؛ جعفر محمدی- گزارش رسمی وزارت رفاه میگوید: بیش از یکسوم ایرانیان، نه در فقر، که در فقر مطلق زندگی میکنند. طبق این گزارش تکاندهنده که اخیراً منتشر شده، تعداد افرادی که تا یکسال پیش زیر خط فقر مطلق بودهاند، 26میلیون نفر بوده است و در یکسال اخیر، 4میلیون نفر دیگر به زیر خط فقر مطلق سقوط کردهاند تا تعدادشان به 30ملیون نفر برسد! یعنی هر دقیقه بیش از 7.5 نفر به زیر خط فقر مطلق پرت میشوند! و اگر اسم این، «فاجعه» و سکوت مسوولان در برابر آن «بیشرمی» نیست، پس چیست؟ دقت کنید که داریم درباره فقر مطلق و نه فقر صحبت میکنیم، یعنی درباره افرادی که درآمدشان تنها قوت لایموتشان را کفایت میکند. طبق آمارهای جدید، قیمت مواد غذایی در یکسال اخیر بین 35 تا 107 درصد افزایش داشته است و این، یعنی روند فقیرتر شدن مردم با سرعت ادامه دارد. برای اثبات اوضاع بسیار وخیم اقتصادی مردم ایران، البته نیازی به آمارهای رسمی نیست و جیبهای تهی و سبدهای خالی خرید و چهرههای شرمسار و نگران سرپرستان خانوادهها، محکمترین دلیل روزانه است. (تمام دولتها نیز در این فرایند مقصر هستند، چه اصلاحطلب و چه اصولگرا).
حال چه باید کرد؟ مختصر و مفید میگویم و میدانم آنچه مینویسم بدیهیات است، اما دردا که یکی از بنیادیترین مشکلات ایران این است که در همین اولیات و بدیهیات ماندهایم و باید مدام آنها را فریاد بزنیم:
1-مسوولان کشور این نکته ساده را بفهمند که اقتصاد با شعار، آرمانگرایی، سخنرانی و دستور درست نمیشود. نکته سادهتر: نه تنها درست نمیشود که بدتر هم میشود. پس: شعار و جملهسازی را نگه دارید برای خودتان. باور کنید بخش مهمی از مشکلات اقتصادی و سرخوردگیهای ملی، ناشی از حرفهای غیرعلمی و بیارزش شما مسوولان است. پس هرچه کمتر حرف بزنید، لطف بیشتری به کشور کردهاید.
2-اقتصاد علم است و با کسی هم تعارف ندارد. نکته سادهتر: اقتصاد، ایدئولوژی نیست. پس: به جای انتصاب سیاسیون و همباندیها به سمتهای کلان اقتصادی، کار را به اقتصاددانانی که این علم را میفهمند، بسپارید. حاشیه: اگر هم نمیتوانید دل از سمتها بکشید، لااقل مشاوران متخصص به کار بگیرید و به حرفشان گوش کنید. کاری هم به ریش و لباس و باورهای مذهبی و سیاسیشان نداشته باشید.
3-اقتصاد هیچ کشوری بدون تعامل با دنیا حرکت و رشد نمیکند. نکته سادهتر: تکرار این نکته که «اقتصاد هیچ کشوری بدون تعامل با دنیا حرکت و رشد نمیکند». پس: با دنیا دوست باشید. به قول آیتا… صافی گلپایگانی «اینکه با بسیاری از کشورها قهر باشیم صحیح نیست و به ضرر مردم عزیزمان است». اصلاح روابط با همسایهها و سایر کشورهای جهان و تنشزدایی از روابط بینالملل، فوریترین نیاز ایران امروز است. اقتصاد مانند آب است، اگر درون یک برکه ثابت بماند، مرداب و گنداب میشود و اگر وصل به رود و دریا شود، منشا زندگی و سرزندگی است. اقتصاد ایران، در حال مردابی شدن است. چندغاز پولی که از «فروش باری به هر جهت» نفت گیر دولت میآید، فریبتان ندهد. برکه اقتصاد ایران را به جریان جهانی آب متصل کنید و الا روز به روز بر تعداد ایرانیانی که فقیرتر میشوند افزوده خواهد شد. دادن چند امتیاز سیاسی در مذاکرات در قبال گشایش اقتصادی، هم پیروزی سیاسی است و هم دستاورد اقتصادی. از شعارزدگی بیرون بیایید و شجاعت تصمیمات بزرگ و درست داشته باشید. اگر به روز جزا اعتقاد دارید، بدانید که در مرگ و بیماری و گرسنگی و حتی فحشای ناشی از فقر شهروندان این کشور، سهیم هستید و مجازات خواهید شد.
4-رشد اقتصادی بدون جذب سرمایهگذار میسر نیست. نکته سادهتر: مهمتر از جذب سرمایهگذار، فراری ندادن سرمایهگذاران موجود است. پس: قوانین سرمایهگذاری و راهاندازی کسب و کارها را تسهیل کنید. نگذارید وقتی کسی میخواهد جایی سرمایهگذاری کند، افرادی در نهادهای مسوول به جای مساعدت به او، دورش را مانند گرگهای طمع کار بگیرند و سهم و باج بخواهند و آنقدر اذیتاش کنند و به صد جا و دنبال صد امضا بفرستند که عطای سرمایهگذاری و اشتغالزایی را به لقایش ببخشد. تا روند سرمایهگذاری را به معنای واقعی کلمه تسهیل نکنید، نه تنها سرمایههای خارجی جذب نمیشود که سرمایههای داخلی هم هرز میروند. اگر اصلاحات و انعطافهای بزرگ نداشته باشید، حتی در مزیتهای فعلی مانند صادرات گاز نیز دچار بحران میشویم و تبدیل به واردکننده میشویم.
5-دولت بنگاهداری نکند. نکته سادهتر: کار دولت، تدبیر امور کلان است نه رقابت با بخش خصوصی. پس: تمام تصدیهای دولتی در اقتصادی را حذف کنید. بخش خصوصی را آزاد بگذارید و تنها نظارت کنید. دولتی که وارد تولید محصولی میشود، در واقع دارد با بخش خصوصی رقابت میکند و نتیجهاش هم هدر رفت منابع در بخش دولتی است و ورشکستگی بخش خصوصی. دولت از رسانهداری تا خودروسازی، باید عرصه را به مردم واگذار کند. این راهی است که تمام اقتصادهای موفق دنیا رفتهاند. شما چرا مقاومت میکنید؟!
6-اقتصاد دیجیتال را به رسمیت بشناسید و به آن احترام بگذارید. نکته سادهتر: در دنیای امروز بدون بهرهمندی از ظرفیتهای دیجیتالی، هیچ اقتصادی رشد نخواهد کرد. (راستی دنیای امروز را میشناسید؟!) پس: پهنای باند و سرعت اینترنت را افزایش دهید. حتی یک سانتیمتر از ایران نباید خارج از پوشش اینترنت پرسرعت قرار گیرد. آموزشهای مرتبط با اقتصاد دیجیتال را گسترش دهید. دست از افکار و طرحهای خطرناکی مانند طرح صیانت بردارید و بگذارید مردم به کار و زندگیشان برسند.
7-اولویتهای اقتصادی را باز تعریف کنید. نکته سادهتر: کسی که ترتیب گامها را نداند، به جایی نمیرسد. پس: به کمک متخصصان و براساس شرایط جدید، آمایش سرزمینی، ظرفیتها و محدودیتها، فناوریهای جدید و… اولویتهای اقتصاد ایران را باز تعریف کنید. اگر تا دیروز کشاورزی سهم بالایی در اقتصاد داشت یا تولید فولاد مهم بود، امروز میتواند گردشگری و تولیدات یارانهای را جایگزین آن کرد. اگر تا دیروز فکر میکردید همه چیز -از سوزن تا توربینهای نیروگاهی- را باید در داخل تولید کرد، شاید امروز بهتر باشد 80درصد از اینها را از خارج خرید و روی 20درصد متمرکز شد تا در این بخشها در جهان حرفی برای گفتن داشت.
مسوولان جمهوری اسلامی ایران!
یا این چند کار را انجام میدهید و به مردم ایران، رشد، اعتماد و حال خوب ارزانی میدارید؛ یا از کنار این چند نکته ساده، به سادگی عبور میکنید که در آن صورت، نمیدانم از توفان خشم مردم گرسنهای که چیزی برای از دست دادن ندارند، توان عبور خواهید داشت؟! حواستان کجاست؟!
عملی کردن این 7نکته برای شما و خانوادههای شما، برای مردم، برای نظام جمهوری اسلامی و برای ایران، بهتر است. لااقل در حد توجه به بدیهیات، عاقلانه رفتار کنید.