سوالی خدمت خان‌عمو داشتم رفتم حجره‌شان تا بپرسم باتوجه به اینکه نه تنها چیزی ارزان نشده بلکه کالاها در بازار و بخش خصوصی و حتی خدمات عمومی دولتی هم هر روز گرانتر شده از لحاظ اجتماعی و اخلاقی هم که تغییری نمی‌بینیم چرا حس مردم‌خواهی و اعتراضات خان‌عموی دلواپس که تا مرز فحاشی به رئیس دولت قبل پیش می‌رفت فروکش کرده؟ شاید نبات متبرک از خراسان رسیده و برخلاف مرسوم که ترشی دهان و دندان را کند می‌کند در مورد ایشان شیرینی زبانشان را کند نموده است؟
ولی دم حجره که رسیدم دیدم مراسم جشن موفقیت‌های سفر روسیه رئیس‌جمهور برپا کرده بیلبورد بزرگی نصب کرده‌اند که عکس نماز خواندن سید محرومان در کاخ سرخ کرملین را نشان می‌دهد بالای عکس نوشته بودند (کاخ کرملین را نمازخانه کردیم) و زیر آن، شعر جناب حافظ را دستکاری کرده و حک شده بود:
در نمازم خم ابروی تو در یاد آمد/ حالتی رفت که (پوتین!) به فریاد آمد
جلو رفتم تا سوال بپرسم خان‌عمو با خشم گفتند: این سفر پر برکت با دستاوردهای بزرگش مشت محکمی بر دهان آمریکا و فریب‌خوردگان غربگرای داخلیش بود بعد فاتحانه رو به من کرده پرسیدند کاری داشتی؟
دیدم جای طرح سوال اصلی نیست گفتم: خیر! می‌خواستم بپرسم شما در مزایده شرکت کرده‌اید در حالی که برق طمع در چشم‌های خان‌عمو درخشید گفتند کدام مزایده؟ عرض کردم مزایده عوض کردن تابلو (نه شرقی نه غربی) که بر سر در وزارت امور خارجه نصب شده بود…
فکر کنم دیگر صبر کردن و جواب سوالات را گرفتن جایز نباشد چون خان‌عمو نگاه و اشاره خاصی به قلی و چماقش کردند!!
زبان‌دراز