احسان شریعتی معتقد است ناامیدی جامعه نشانهای از انتظار آن برای تغییر و تحول کیفی است.
این استاد دانشگاه در بخشی از گفتوگوی مفصل خود با جماران گفته است: با اینکه در برخی کشورهای عربی و ترکیه عثمانی نیز جنبشهای تغییر و تحولخواهی جاری بوده، ولی در ایران به پشتوانه تمدن و فرهنگی غنی، پیش و بویژه پس از اسلام، این انتظار همواره وجود داشته که در عصر جدید نیز بتواند بهعنوان یک قدرت منطقهای و تمدن به معنای «ژئوپلتیک» مفهوم بازتعریف شود. متأسفانه به هر دلیل و علتی در دورههای مختلف این اتفاق نیفتاده و امروز به لحاظ کیفی، ناامیدی جامعه نشانگر انتظار او برای تحولی کیفیتر و اساسیتر در گذار از بحرانهای تودرتوی کنونی است.
فرزند دکتر علی شریعتی در بخش دیگری افزوده است: در واقع، امروزه نه روشهای خشونت و قهرآمیز شبیه انقلاب مسلح و جنگ خارجی و فروپاشی جواب میدهد نه روشهای اصلاحی مصلحتگرا و پراگماتیستی موفق است، بدین معنا که با ورود به سیستم و با اجازه و بهسبک چانهزنی در بالا بدون پشتوانه مردمی، دست به اصلاحات زد. بلکه «راه سومی» باید دنبال شود که خیلی هم یافتش سخت است، زیرا همیشه در پس ذهن ما فقط دو راه و دوگانه «رفرم-انقلاب» وجود داشته است.
او در توضیح راه سوم گفته است: شاید نوعی «راه سوم» همین باشد که ما روش آگاهی رهاییبخش «اساسی و ساختاری» را در پیش گیریم، یعنی در همه زمینهها، از دیپلماسی گرفته تا قدرت دفاع نظامی و محیط زیست و…، چشماندازهای درست و علمی و عملی را شناسایی کنیم و این بدیل را از طریق رسانه و فضای مجازی، آموزش- و- پرورش و هنر- و- ادبیات، و حضور و مشارکت در عرصه اجتماعی و سیاسی، به جامعه عرضه کنیم. به گفته شریعتی، قدرت واقعی همان سرمایه اجتماعی و نمادین است. یعنی قدرتی که به اعتبار فرد در جامعه برمیگردد. این قدرت ممکن است با ورود فرد به قدرت دولتی تضعیف شود و این اتفاق هم افتاده، چنانکه میبینیم الان که اصلاحطلبان در قدرت قرار گرفتند نهادهای اصلاحی در اجتماع ضعیفتر شدهاند.