شماره 779گزیده مطالب

به دریا رفته می‌داند مصیبت‌های طوفان را…

گزیده مطالب شماره 779

حبیب جهان آرا: در سال‌های گذشته سریالی با نام (بازگشت پرستوها) از تلویزیون نمایش داده می‌شد و آن سریال براساس آنچه با اسرای ما در عراق رفتار می‌شد ساخته و پرداخته گشته بود. چه اضطراب و هیجانی همچون آتشی در نیستان برپا می‌شد تا جایی که بیاد دارم از شدت تاثر و عصبانیت تند تند در خانه قدم میزدم چون تحمل روایت و حکایت بچه‌های دربند اسارت برایم غم‌انگیزتر از هر مصیبتی بود.

زیرا اسارت سرنوشتی پر ابهام بود. اسارت واژه ایست که در کوله‌بار خویش باری سنگین دارد. باری سنگین از درد و رنج و فرسودگی جسم و جان، باری از معانی بی‌مانند با هر آنچه بپنداری، واژگانی لبریز از غم و اندوه و روزنه‌ای به دنیایی که آنسوی آن ناپیداست و مفاهیم در این کلمات بمانند پتکی بر ملاج انسان دردمند و احساسگر و آگاه فرود می‌آید خوشا آنکه هیچی نمی‌فهمد زیرا در قاموس فهمیدگی، به وادی بی‌نهایت گام نهادن است و در جامعه‌ای که ارزش‌ها در میزان باورها کفه آن سر بر هوا هست فهمیدن چه ارزشی دارد.

بیچاره آنانی که فهمیدند و می‌فهمند زیرا آنها با آرامش نزیستند و چه غریبانه از کوچه زندگی گذشتند و می‌گذرند. آری چه بسیار دشوار است در شرح اسارت و رنج‌های آن نوشتن، آن هم کسی که خود رنج اسارت ندیده است، زیرا به دریا رفته می‌داند مصیبت‌های طوفان را. اسارت، رفتن در راهی خواهد بود که آنسوی آن ناپیداست. وقتی کسی را به اسارت می‌برند چه می‌داند سرانجام وی چه خواهد شد زیرا به سفری بی‌اختیار برده می‌شود که پایان آن سراسر از ابهام است این نوشتار ناچیز را به دوستان همرزم خود و همه آزادگان که در دوران جنگ، به اسارت رفتند تقدیم می‌کنم خاصه.

حاج فریبرز خوب نژاد… و تمامی آزادگان سرافراز وطن که چه مظلومانه سال‌های طولانی در کشور عراق در اسارت بودند و اما ‌ای اسوه‌های مقاومت و ایثار من نمی‌دانم چند نفر از شما در اسارت به شهادت رسیده‌اید؟ چه شکنجه‌هایی که از دژخیمان بعثی بجان خریدید نمی‌دانم چه تعداد از شما پس از اسارت به جهان دیگر، بار کوچ بسته‌اید و نمی‌دانم چه بسیاری از شما مرارت زخم‌های روح و روان برجای مانده از دوران اسارت را بهمراه خود دارید و نمی‌دانم چه دهن‌کجی‌هایی که پس از اسارت بر شما روا داشته شد و نمی‌دانم و نمی‌دانم اما همین را می‌دانم بیستون را عشق کند و شهرتش فرهاد برد رنج گل بلبل کشید و برگ گل را باد برد.

چه بسیار سرنوشت‌هایی از شما شیران در بند را خوانده‌ام و با خط به خط آنچه بر سر شما آمد گریسته‌ام. از آنکه در لیست مفقودالاثرها بود اما اسیر بود و سالیان سال خبری از آن نبود آنگاه که به وطن بازگشت پدر و مادرش از دنیا رفته بودند و دیگری پس از بازگشت خانواده‌اش تار و مار شده بود و یکی همسرش ازدواج کرده و بعقد دیگری درآمده بود و آن دیگری برای خانواده و فامیل ناشناخته بود زیرا سیمای وی در غربت و اسارت دگرگون شده بود و آن یکی چقدر پیر شده بود که رمقی در بدن نداشت و یکی پای خود را در عراق جا گذاشته بود و کسی دیگر دست خویش را و یکی دیگر، کسی را به‌نام او بخاک سپرده بودند و فاتحه وی را هم خوانده بودند و چه آنهایی که مظلومانه در غربت و اسارت به شهادت رسیدند آری چه سرنوشت‌هایی که بیان نمودن آنها کوهی به ضخامت آهن را فرو می‌ریزد در روزگار جنگ، نسل ما با هر انگیزه‌ای در دفاع از وطن و دین و شرف و یا بهر دلیلی دیگر با اراده‌ای سرشار از جسارت و شجاعت و همتی استوار و با احساس مردانگی در دفاع از آرمان‌های خویش به جنگ رفته‌ایم در این میان تعدادی از ما بشهادت رسیدند و تعدادی هم به اسارت رفتند و من و امثال من هم سرنوشتمان به گونه‌ای دیگر رقم خورد آنهایی که جام شهادت نوشیدند چه نیکو، به سعادت رسیدند.

و آنهایی که به اسارت رفتند چه سالها که رنج اسارت کشیدند. و من و امثال من گرفتار دنیا و دشواری‌های آن گشته‌ایم و هرچه دویدیم به جایی هم نرسیده‌ایم زیرا دنیای ما اندک اندک پس از جنگ عوض شد و فرهنگ گذشت و ایثار و از خودگذشتگی جایش را به دنیاطلبی، تملق، چاپلوسی، سالوسی، مجیزگویی، رانت، تبعیض، اختلاس، ربا، ارتشاء، زرنگ‌بازی و صدها صفت ناپسند داد تا جایی که آن فرهنگ رشادت و شهادت اندک اندک در یادها رنگ باخته است و اکنون کمتر به یاد و خاطرات آن دوران مشقت‌بار و سخت پرداخته می‌شود چرا ما به اینجا رسیده‌ایم؟ نمی‌دانم. فقط همین را می‌دانم که پس از جنگ بسیاری از آنهایی که برای وطن من و ما تصمیم می‌گرفتند از قبیله ما نبودند. آری از قبیله ما رزمندگان جبهه و جنگ نبودند. چیزی از دست من برنمی‌آید جز اینکه از خداوند بی‌همتای توانا آرزوی تندرستی و بهروزی برای تمامی رزمندگان جبهه و جنگ خاصه آزادگان سرافراز دارم.
پایدار باشید اسوه‌های شکیبایی و مقاومت…

لینک کوتاه: http://ayenehyazd.ir/0WWep

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا