زبان درازشماره 697گزیده مطالب

اندر آوردن نبات تبرک برای هدیه معلمان!!

طنز شماره 697

در عجایب‌الملک میرزا قلمدون متحیرالممالک آمده وقتی مهندسان از چینش مجلس به سلامت سراغ برقراری دولت شدند گفتند: (نبات تبرک) به عنوان هدیه برای معلمان ببریم باشد که در چای ریخته، دردهایشان شفا یابد. پس در باغ جستند، گل یافتند چون بلبل! خوش سخن، سرو چمانی برگزیدند نوباوه، اندر مدارس استان قدس همه کاره! مورد عنایت مولای مقتدر ملک خراسان! که پریدنش شده آسان! باشد آنگاه بر طبل شادمانه کوبیدند که آن جوان چون دسته گلی از حمایت بزرگان ساخته پلی که بی‌استخدام و سابقه گردیده، شاه گلی! چون او را در مجلس معرفی کرده در دفاع از او گفته شده: عیبجویان جوان بی‌تجربه خوانند! باشد! مهم که نیست، جوانی که حسن باشد و چالاکی! بی‌تجربه خواندنش پس بدانید دوازده سال در مدرسه درس خوانده و تجربه آموخته! در چهل سالگی هفت هزار معلم و شاگرد در مدارس قدسیه بر سر انگشت اشاره چرخانده، پیران عنود و حسود بهانه نجویند که برای شخم زدن بهتر از او نداریم!

پیری خردمند لبخندی از تاسف زد و گفت: آیا نباید به جای شخم در وزارتخانه مدیرساز را گل گرفت؟ که نتوانسته وزیری تولید کند مر معلمان را!! و همین دفاعیه بس که محله‌ای از محلات یزد چهارده هزار دانش‌آموز در خود دارد لذا به جای شخمیدن، نیکو سخن گفتن آموزید و تفاوت (عرض کردن با فرمودن) تعلیمش دهید او باید بداند آب تر است و خاک خشک و صد البته همه مادران خانم باشند و پدران آقا! زادن از آن بانوان است مگر در آن ‌طایفه‌العجایب مردان نیز برای افزایش نسل زاییدن آغاز کرده‌اند و گاه مادران آقا باشند!! چون دعوا بالا گرفت معلمان امر خود به مجلس سپردند و از بی‌فریادرسی به خدا پناه بردند. تم (الباب النبات) فی یوم‌الجمعه فی شهر المحرم.

زبان‌دراز

لینک کوتاه: http://ayenehyazd.ir/v5y8h

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا