کدام را سوار شوید نمیدانم ولی همه فعلا تو را ملت عزیز میخوانند و خوشبختی و عزتت را میخواهند افسوس که از بلندگوی ایستگاه ترانهای پخش میشود و خواننده با لحن حزین میخواند: خبر از حال من چه داری؟ گل سنگم... گل سنگم... آخ دل تنگم!...
زبان دراز
ستون زبان دراز هفته نامه آیینه یزد
گفت: وقتی نمیبینی و بصیرت نداری ای عامل اجنبی خموش شو و سر کار خود گیر که توقف بیجا و سوال از مدیران مانع کسب است. پس بر اصرار افزود تا حکمت کار مرد را بداند. مرد گفت: فیلها را میپرانم! آن مرد فضول با تعجب گفت: من که فیلی…
خدا همه رفتگان را بیامرزد اتفاقات دوساله گذشته در وزارت آموزش و پرورش و قضیه رتبهبندی و همسانسازی و وعدههای الکی خصوصا تاخیر در پرداخت حقوق معلمان تا لحظه تحویل سال از یکسو و خرده فرمایش وزیر و معاونان و اخطارهای شداد غلاظ و اخم و قول تنبیه و صدور…
مثلا ابوالحکمه «زاکانی کبیر» که بس به قبور مردگان و بهشت زهرا به جای مسکن و خیابان علاقه دارد چنانکه قلک مخارجش را هم در قبور مسلمین قرار داده از برداشتن عکسهای مومنات غیرمحجبه به سوی اخذ عوارض خوابیدن در قبر رفته است و عوارض وضع میکند همه را میتوان…
گفتم صبر کن! آرامتر نمیفهمم چه میگویی؟ تا گفتی وکالت بده! یادم آمد چهل و چند سال پیش حاجی مفتی (چون مکه نرفته حاجی شده بود) بچه محلههای قدیممان کاملا یادشان است استشهادنامه آورد که امضا کنید کوچه را آباد و آسفالت کنم ما هم وکالت دادیم هم پول!
وقتی هم تاخیر در راهاندازی میشد مثل ورود بانوان به ورزشگاهها بهانه میآوردند نظر بزرگان را باید جلب میکردیم در مورد موی گربه بر لباس و اختلاط حیوانات نرینه و مادینه! و تشخیص فضولات! آخرش هم طی قراردادی با یک کمپانی روسی که بدون تشریفات برنده شده (مثل ماهواره) به…
ارمنی تعجب کرده میگوید این رفیق ما 30 سال هر هفته از من عرق میگرفت، نام من «وارتان» هست بازهم به من میگفت «تارزان»، چندبار هم طلبکاران زیر مشت و لگد و چوب گرفتنش تا طلب من و دیگران را بدهد که نیامد و بدهی خود را به طلبکاران و…
ببخشید خیلی هم بیمربوط است و در مثل هم مناقشه نیست یاد این داستان تکراری افتادم گفته شده خریداری برای خرید طوطی به مغازه پرنده فروشی رفت. قیمت طوطیها را سؤال کرد. فروشنده گفت: این طوطی 5 میلیون تومان! خریدار گفت: چه خبره!؟ چقدر گران؟! مگر این طوطی چه میکند!؟
گفت: خیر آنچه من میدانم شرط رئیسجمهور این است که موقع نامزد شدن چندین وعده اساسی که درد عموم مردم است بدهد درحالی که خودش و اطرافیان و دیگران هم میدانند عملی نمیشود و طی چهار سال بگوید درحال عملی شدن است صبر کنید مگر پیشرفتها را نمیبینید. چشم! صبر…
طنزش اینجاست که وقتی برق و گاز و زیرساختها از خط قرمز گذشتهاند تورم و گرانی در بازار روی سبیل وزارت صمت و اقتصاد نقاره میزند و هر روزه پیامک خط قرمز گاز و برق میآید رشد و توسعه را از کجا آوردهاند؟! حتما از آشپزخانه هستهای استاد محمود احمدینژاد!…