محسن هاشمی: طبیعتا ضرورت چنین توافقی خارج شدن کشور از تحریم است بنابراین تداوم تحریم هریک از ارکان اصلی کشور چه در قوای سهگانه و چه در نیروهای نظامی مانند سپاه پاسداران، نقض روح برجام و هدف اصلی توافق جدید است. حدود یکسال است که ایران و دولتهای 1+5، در آستانه رسیدن به توافق احیای برجام قرار دارند، توافقی که پس از تغییر رئیسجمهور آمریکا و رفتن ترامپ، برای جبران خروج آمریکا از برجام و اقدامات متقابل هستهای ایران طراحی شده. یکسال قبل، دکتر ظریف و تیم مذاکرهکننده دولت سابق، به آستانه توافق رسیدند، اما با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری در ایران، امضای توافق به پس از انتخابات و لحاظ شدن دیدگاههای دولت جدید ایران، موکول شد. پس از وقفهای چند ماهه دولت آقای رییسی به میز مذاکرات بازگشت، اما با وجود پیشرفتهای صورت گرفته و وعدههای داده شده از سوی دیپلماتهای طرفین، هنوز توافقی صورت نگرفته است و چشمانداز دقیقی برای آن وجود ندارد.
گرچه تحلیلگران عوامل گوناگونی را در عدم امضای توافق مطرح کردهاند که میتوان به مخالفت اسراییل و دولتهای عربی، عدم واقعگرایی مذاکرهکنندهها، تزلزل دولت آمریکا در تصمیمگیری و گنگی همراهی روسیه در دوماه اخیر با توافق بدلیل جنگ اکراین اشاره کرد، اما فارغ از صحت و سقم هریک از این عوامل و میزان تاثیر آنها بر توافق، یک موضوع قطعی است که شرایط فعلی و عدم توافق، به زیان منافع ملی ایران، صلح منطقهای و نظام بینالملل است همانگونه که برجام به گواهی کارشناسان و اکثر دولتهای جهان، گامی مثبت و روبه جلو در نظام بینالملل محسوب میشد و خروج یکسویه دولت ترامپ از برجام، اقدامی خلاف موازین بینالمللی و تنشزا، به شمار میآمد.
اما سخن گفتن از ضرورت و منافع توافق به معنای آن نیست که هدف توافق تحتالشعاع شکل آن قرار گیرد، هدف توافق و احیای برجام، در واقع همان هدف اصلی برجام، حفظ منافع ملی ایران در عین تداوم فعالیتهای صلحآمیز هستهای کشور است و طبیعی است که هر توافقی نمیتواند یک توافق خوب باشد همانطورکه یک توافق خوب هم باید در دسترس و عملیاتی باشد نه شعاری و ایدهآلگرایانه؛ بنابراین اگر هدف از توافق تامین منافع ملی است باید یک ذهنیت ملی و فراتر از مسائل جناحی نسبت به توافق جدید هستهای شکل بگیرد، همانگونه که در سال 1394 نیز با وجود تندرویهای برخی جریانات سیاسی، یک ذهنیت و حمایت ملی در حمایت از برجام در کشور شکل گرفت و تایید دولت، تصویب قاطع برجام در مجلس اصولگرای نهم، تایید شورای نگهبان و شورای امنیت ملی و در نهایت تایید مقام معظم رهبری، حمایت تمام ارکان حاکمیت را از برجام نشان میداد و در عرصه افکارعمومی نیز امضای برجام به یک نشاط و شور ملی منجر شد و بازار و فعالان اقتصادی نیز به آن واکنشی مثبت نشان دادند و منجر به دورقمی شدن رشد اقتصادی ایران در سال 1395، یعنی اولین سال پس از امضای برجام گردید، امری که پس از انقلاب تاکنون فقط یکبار و در دولت نخست سازندگی رخ داده بود.
البته طبیعی است در جامعهای مردمسالار نظیر ایران، تنوع صدا و دیدگاه وجود دارد و وجود منتقدین یک پدیده به معنای ملی بودن آن نیست. توافق جدید نیز باید یک توافق ملی باشد، یعنی ارکان اصلی حاکمیت و همچنین اکثریت مطلق جامعه باید با آن همراه باشد و لازمه چنین حمایتی، عبور از دوقطبیسازی و افراط و تفریط نسبت به مساله است و مسئولان، نخبگان و دلسوزان کشور بایست از اقداماتی نظیر ایجاد شکاف میان توافق جدید و برجام، ایجاد شکاف در جامعه و افکار عمومی نسبت به توافق بپرهیزند تا زمینه شکلگیری اجماع و وحدت ملی در این عرصه ایجاد شود. طبیعتا ضرورت چنین توافقی خارج شدن کشور از تحریم است بنابراین تداوم تحریم هریک از ارکان اصلی کشور چه در قوای سهگانه و چه در نیروهای نظامی مانند سپاه پاسداران، نقض روح برجام و هدف اصلی توافق جدید است.
همانگونه که خارج کردن کشور از انزوای طراحی شده توسط جبهه عبری- عربی، یکی از اهداف اصلی برجام و توافق جدید است و هر اقدامی که بجای تنشزایی، در پی تنشزدایی باشد، در هر لباس و شعار سوپر انقلابی هم بستهبندی شود، در راستای منافع رژیم صهیونیستی و رقبای منطقهای ایران است و نباید اجازه داد گروهی با بازی در زمین و سناریوی اسراییل، منافع ملی و اصل انقلاب اسلامی را به مخاطره بیاندازند. کوتاه سخن اینکه امروز برای حفظ منافع ملی ایران، نیاز به توافقی ملی داریم و چارچوب اصلی این توافق باید به دور از افراط و تفریط و به صورتی مستدل و منطق برای طرف مقابل ترسیم گردد و ایجاد یک اجماع ملی در حمایت از این توافق، قطعا تاثیر قابل توجهی در انعطاف 1+5 و رعایت خطوط قرمز منافع ملی ایران خواهد داشت.