رضا صادقیان، عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز در یادداشتی با عنوان «40 میلیارد ضربت به اعتماد» به بهانهی دادگاه متهمان شهرداری لواسان نوشت:
روز گذشته سومین دادگاه متهمان شهرداری لواسان با رونمایی از چندین کیف پول حامل دلار، یورو و سکه طلا که توسط رشوه دهندگان به گیرندگان رشوه و باج به مدیریت شهری پرداخت شده بود، برگزار شد.
در خبرها آمده بود: گفتنی است در این جلسه از دادگاه به عنوان مستندات پرونده کیفهای حاوی پول نقد، دلار و یورو معادل 40 میلیارد تومان و بیش از 700 سکه طلا که به عنوان رشوه توسط متهمان اخذ شده بود به نمایش گذاشته شد. این پرونده 51 متهم دارد که شهردار سابق لواسان، اعضای شورای شهر لواسان، برخی از کارمندان شهرداری و پیمانکاران را در بر میگیرد. متهمان با سوء استفاده از جایگاه خود و سوء استفاده از ظرفیت ماده 100، 77 و 5 مقاصد مجرمانه خود را محقق کردهاند.
طی سالهای گذشته و با افزایش آمار خرید و فروش زمین و مسکن در شهر لواسان و اسکان برخی از بازیگران سینما و تلویزیون، بازیکنان فوتبال و سایر رشتههای ورزشی، چهرههای سیاسی، فرزندان مسئولان اسبق و سابق و مدیران شرکتهای بزرگ خصولتی نام لواسان در نشریات مختلف تکرار شده است. بر اساس آخرین سرشماری صورت گرفته شهر لواسان جمعیتی بالغ بر 18 هزار نفر ساکن دارد. همچنین دمای این شهر خبرساز در طول سال 5 الی 12 درجه سانتیگراد عنوان شده است. براساس اطلاعات سازمان هواشناسی، اغلب روزهای این شهر سالم بوده است، بنابراین بسیار طبیعی است که عدهای از سرمایهداران و افرادی که میزان درآمدهای سالیانه آنها از عرف جامعه بالاتر و به عبارتی دست نیافتنی به نظر بیاید برای آسایش بیشتر به جای ماندن در شهر آلوده و شلوغ تهران به این شهر بروند و در منطقهی خوش و آب هوا و با بهترین امکانات رفاهی اسکان گزینند.
در گزارش منتشر شده در سایت شهرداری لواسان و با برشمردن برخی خطرات زیست محیطی به دلیل توسعه شهری بدون برنامه آمده است: «رشد بیرویه شهر و افزایش جمعیت تهران و بدنبال آن بالارفتن قیمت اراضی منطقه و تغییر ساختاری روستایی به شهری و ویلاسازی و ساخت و سازهای چندین طبقه در روستاها و شهرهای داخل و حاشیه منطقه از جمله مشکلات عدیده و خطرناک برای منطقه و حیات وحش محسوب میشوند لذا منطقه حفاظت شده ورجین به شکل یک جزیره درآمده و مسیر گدار و مهاجرت حیات وحش از ییلاق به قشلاق محدود و مسدود شده است به همین دلیل محیط زیست استان بناچار در فصول زمستان و بارش برف سنگین و سرما از تغذیه دستی برای حیات وحش استفاده مینماید». در واقع افزایش طول و عرض شهر و کسب درآمد از طریق ساخت و سازهای بیرویه در لواسان به گونهای بوده که در حال حاضر با تغییر زیست بوم این منطقه نیز روبرو هستیم، به عبارتی دیگر پول در لواسان حرف اول و آخر را میزند!
بخشی از حاشیههای بوجود آمده در شهر لواسان نزدیکی این شهر به پایتخت است؛ در واقع نقطهای که از یک روستای حاشیهای و منطقه ییلاقی و تفریحی در دهههای گذشته به مرکزی برای مرفه نشینان تهران تبدیل شده است، بنابراین طبیعی به نظر میرسد که میزان تقاضای زمین و ملک از عرضه این کالا در این منطقه خاص بیش از تصور گردد و بسیاری از جاماندگان و کسانی که به هر علت نتوانستهاند در این شهر برای خود خانهای فراهم نمایند، از مسیرهای مختلف تلاش کنند تا در این شهر ساکن شوند و با نفوذ در سیستم مدیریت شهری ورق را به نفع خود برگردانند. وقتی اکبر طبری در دادگاه از دوستانی میگوید که میتوانند «کل لواسان را به نام» ایشان بزنند، حکایت از وجود سرمایههای نجومی و غیر قابل محاسبه است.
اما؛ آن سوی تمام این طمعکاریها، رشوه دادن و باجخواری و رسیدن به مالهای نامشروع و سودجویی از جایگاه حقوقی و مقام و ارتباطات شخصی و سازمانی و نشست و برخاست با افراد صاحب مقام و… ضربه زدن به باور شهروندان است. مردم عادی در روز روشن شاهد برگزاری دادگاهی هستند که براساس کشفیات دادگاه 40 میلیارد تومان رشوه پرداخت و دریافت شده است و صاحبان این ثروتها آنقدر نفوذ و ارتباطات داشتهاند که بتوانند از «ظرفیت ماده 100، 77 و 5» در جهت امیال شخصی خود اقدام کنند؛ اعتماد همین مردم ضربه میخورد و برای بازسازی این اعتماد کار عملی در راستای بهبود و جذب دوباره اعتماد مردم صورت نمیگیرد. برگزاری دادگاه این افراد لازم و بسیار ضروری است، اما در کدامین دادگاه و محکمه میتوان اعتماد شهروندان را ترمیم کرد؟ در کدامین دادگاه میزان ضربه و هزینهای تخریب اعتماد شهروندان قابل محاسبه خواهد بود؟ دادگاه میتواند مال نامشروع را بازگرداند و رشوه دهنده و گیرنده را به سزای اعمالشان برساند، اما در کدام دادگاه اعتماد قابل بازگشت به مردم است؟