هدیهای که آیتا… جنتی و همکارانش برای حسن روحانی فرستادند
گزیده مطالب شماره 789
در انتخابات مجلس ششم، 69 درصد از واجدین شرایط رای دادند و تنها مجلس بعد از انقلاب با اکثریت اصلاحطلبان شکل گرفت. یکسال قبل از آن نیز سیدمحمد خاتمی در انتخاباتی که میزان مشارکت در آن 80 درصد بود، برنده شده بود.
عصرایران- رد صلاحیت حسن روحانی در انتخابات مجلس خبرگان، هدیهای بود که شورای نگهبان، ناخواسته به او اعطا کرده است. به دو انتخابات مجلس و ریاست جمهوری در سالهای 1398 و 1400 میرویم: در انتخابات مجلس یازدهم که در 2 اسفند 1398 برگزار شد، میزان مشارکت 42.4 درصد بود که پایینترین رقم مشارکت در سالهای بعد از انقلاب به شمار میرود. تا پیش از آن، حتی یکبار هم میزان مشارکت از 50 درصد پایینتر نیامده بود. باتوجه به عدم مشارکت بخش اعظم مردم و به ویژه میانهروها و حامیان گفتمان اصلاحات، مجلس یازدهم به دست نواصولگرایان افتاد و فقط تعداد انگشتشماری از اصلاحطلبان و میانهروها به این مجلس راه یافتند که تعدادی از آنها هم در این دوره رد صلاحیت شدند! در انتخابات ریاست جمهوری 1400، باز هم میزان مشارکت زیر 50 درصد بود و با مشارکت 48.8 درصدی، کمترین میزان مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری در تاریخ جمهوری اسلامی ایران شکل گرفت. حتی در این دوره، برای اولینبار، آرای باطله 12.8 درصد کل آرا را به خود اختصاص داد و در رتبه دوم جدول ایستاد! در این انتخابات نیز سید ابراهیم رئیسی با 62 درصد آرا پیروز شد و عبدالناصر همتی که رای معدود شرکتکنندگان میانهرو و اصلاحطلب را به خود اختصاص داد تنها 2.3 میلیون رای گرفت.
حال به عقبتر برمیگردیم:
در انتخابات مجلس ششم که در سال 1378 برگزار شد، 69 درصد از واجدین شرایط رای دادند و تنها مجلس بعد از انقلاب با اکثریت اصلاحطلبان شکل گرفت. یکسال قبل از آن نیز سید محمد خاتمی در انتخاباتی که میزان مشارکت در آن 80 درصد بود، برنده شده بود. در هر دو انتخابات ریاست جمهوری 92 و 96 که روحانی برنده شد، میزان مشارکت 73 درصد بود.
به اسفند 1402 میرویم:
باتوجه به دو انتخابات 1398 و 1400 که میزان مشارکت در آنها زیر 50 درصد بود و با در نظر گرفتن عدم کاندیداتوری بسیاری از چهرههای مطرح و رد صلاحیتها و فضای عمومی کشور، میزان مشارکت در انتخابات پیشرو، در هالهای از ابهام قرار دارد. اگر میزان مشارکت همانند دو انتخابات گذشته، همچنان پایین باشد، اصولگرایان و نواصولگرایان، فاتح بیچون و چرای مجلسین شورای اسلامی و خبرگان خواهند بود. به ویژه در تهران که ترکیب آرا، سیاسی -و نه قومی و طایفهای- است غیر «اصولگرایان و نواصولگرایان»، شانسی برای پیروزی نخواهند داشت.
تعداد انگشت شماری از کاندیداهای میانهرو و اصلاحطلب نیز که تایید صلاحیت شدهاند، تنها در شهرستانها شانس رأیآوری خواهند داشت که به فرض پیروزی، حتی از تشکیل یک فراکسیون جدی نیز ناتوان خواهند بود. مخلص کلام آن که در شرایط مشارکت اندک، شانس رأیآوری چهرههای مستقل، اصلاحطلب و میانهرو، به شدت پایین و در شهرهای بزرگ و به ویژه تهران، تقریباً «صفر» است. اگر روحانی تایید صلاحیت میشد، در فقدان احتمالی رایدهندگان غیرسنتی، به احتمال قریب به یقین، رأی نمیآورد و دستاویزی تبلیغاتی برای نواصولگرایان شکل میگرفت. شورای نگهبان، با رد صلاحیت روحانی، نه تنها او را بیش از پیش در کانون توجهات قرار داد و نقش او را در جریان میانهرو تثبیت کرد، بلکه رئیسجمهور سابق را از یک شکست قطعی نجات داد و گزکی بزرگ را از دست محافظهکاران خارج کرد. از اینرو، اگر روحانی بیانیه دومی دهد و از آیتا… احمد جنتی و همکارانش در شورای نگهبان به خاطر این هدیه بزرگ سیاسی تشکر کند، جای شگفتی نخواهد داشت و البته نقد عملکرد شورای نگهبان که بانی وضعیت انتخاباتی موجود محسوب میشود به جای خود محفوظ است.