سیدحسن خمینی: بپذیریم همه ما یک اندازه رأی داریم و کسی از دیگری رأی بیشتری، چربتری یا درشتتری ندارد و حق همگان برابر است.
به گزارش خبرنگار جماران، در ابتدای مراسم عزاداری حضرت امام رضا(ع) و بزرگداشت علامه حکیمی در حسینیه جماران مدیر مؤسسه معارف اسلامی امام رضا(ع) طی سخنانی با تأکید بر اینکه ارتباط علامه حکیمی با امام پیوند مرید و مرادی بود، گفت: کتاب الحیات ابتدا آیات و بعد مقاصد را میآورند. یعنی در تمام جلدهای الحیات، آیات و روایات را که میآورند، مقاصد آیات و روایات را هم بیان میکنند و این تنها مرد مبرزی است که ما میبینیم به خطمشی حضرت امام مشی و 12 جلد الحیات را بر این مبنا تألیف کرده است.
حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا عبداللهیان در مراسم شام شهادت امام رضا(ع) و بزرگداشت چهلمین روز درگذشت علامه محمدرضا حکیمی، در حسینیه جماران گفت: علامه حکیمی از یاران قدیمی و فداکار حضرت امام بودند. آنچه بین علامه حکیمی با امام بود، ارتباط نبوده و پیوند، یگانگی و مرید و مرادی بوده که عمری را در خدمت اندیشهها و تفکرات امام و نشر اندیشههای ایشان گذراند…
وی یادآور شد: ایشان وابسته به مکتب شیح مجتبی قزوینی و صاحب اسرار آن بزرگمرد بود. او همان فردی بود که در سال 42 با مریدهای خودش در قم به دیدن امام میروند و در آن سالها عکس حضرت امام را بالای سرش میزند و حتی برای این کار مورد ملامت قرار میگیرد. یعنی حمایت از امام را دینداری میدانست. عبداللهیان اظهار داشت: بزرگترین کتاب موسوعهای که علامه حکیمی نوشتند «الحیات» است. کتاب الحیات ابتدا آیات و بعد مقاصد را میآورند. یعنی در تمام جلدهای الحیات، آیات و روایات را که میآورند، مقاصد آیات و روایات را هم بیان میکنند و این تنها مرد مبرزی است که ما میبینیم به خطمشی حضرت امام مشی و 12 جلد الحیات را بر این مبنا تألیف کرده است. وی تأکید کرد: سلوک معنوی این فرد گفته نمیشود. البته مقام معظم رهبری درباره ایشان پیام جامعی دادند. با اینکه شاید حدود 22سال بود که ایشان ارتباط زیادی با کسی نداشت، مقام معظم رهبری از جامعیت، عدالتخواهی، ادیب بودن و سایر مسایل ایشان یاد کردند.
در ادامه این مراسم سیدمحمد خاتمی رئیس شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز طی سخنانی با بیان اینکه روح رویکرد علامه حکیمی مسأله «عدالت» بود، گفت: در جامعه ما هنوز هم کسانی هستند که به امام، راه امام و انقلاب امام باور دارند ولی معتقدند آنچه تحقق پیدا کرد میشد بهتر از این باشد که هست. حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمد خاتمی در آغاز سخنان گفت: در هنگامه سالروز رحلت پیامبر عظیمالشأن اسلام و شهادت سبط اکبر کریم اهلبیت حضرت امام حسن مجتبی(ع) و عالم اهلبیت حضرت امام علیبن موسی الرضا(ع) قرار داریم و این ایام با چهلمین روز درگذشت خسارت بار بزرگی از طایفه خوبان و پاکان و بزرگان، حضرت محمدرضا حکیمی مصادف است. اتفاقا میان همه اینها پیوندی است.
رئیس دولت اصلاحات افزود: من دلم میخواهد که در اینجا از منظر تجربه یک کسی که نوجوانی را پشت سر گذاشته، وارد جوانی شده و سپس با عالم جدیدی روبرو شده است به موضوع نگاه کنم و جایگاه و زمینه آشناییام با آقای حکیمی را در آن اوضاع و احوال بیان کنم. جوانی که به هر حال با تربیت خاص خانوادگی و شکلگیری شخصیتش در مناسبات اجتماعی خاصی آمده و به تعبیر اگزیستانسیالیستها پرتاب شده به حوزه علمیهای که روال و روش سنتی حاکم بر آن حوزه را نمیپسندد و در عین حال به مبانیای که آن حوزه بر اساس آن شکل گرفته علاقهمند است. در این موقعیت، تقریبا در هنگام ورود او، حادثه بزرگی پیش میآید و صدای اعتراضی از حوزه و بزرگان حوزه علیه وضعیت حاکم، جاری و حادث مطرح میشود…
وی افزود: چرا باید اینطور تلقی شود که روحانیت نسبت به محرومیت زنان از حقوقشان و به طور کلی محرومیت جامعه از حقوق و اعمال حقوقش دغدغه و حساسیت ندارد و چرا باید کاری کند که تلقی شود در جانب زورمندان، زرمندان، سرمایهداران و فئودالها قرار دارد؟ و نقطه اعتراضی-که اصل اعتراض درست بود- جوری بود که این تلقی را ایجاد میکرد؛ همان امری که ما هم در آن حالت جوانی با احساساتمان که خیلی هم اطلاعات و تحلیل عمیقی نداشتیم، با آن رویکرد و تلقی از دین خیلی موافق نبودیم و دلمان میخواست که جور دیگری باشد. رئیس شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز یادآور شد: امام بزرگوار راه خود را جدا کردند و یعنی فریاد اعتراض را مبدل به فریاد برای آزادیستیزی رژیم، وابستگی رژیم به بیگانه، حضور دهها هزار مستشار مستشار آمریکایی در ایران، همپیمانی و نزدیکی رژیم با رژیم صهیونیستی و نیز در آن موقعیت خاص، اعتراض به کاپیتولاسیون و مصونیت مستشاران در ایران و اینکه در موقعیت کنونی انسان و کرامت انسان، آزادی انسان، برخورداری انسان و استقلال کشور به خطر افتاده است. این تغییر جهتی بود که نشان میداد در درون حوزه و دین ما چنین حساسیتیهایی وجود دارد و در واقع به نظر من انقلاب از اینجا آغاز شد…
فضایی که انقلاب ما در آن به وجود آمد، فضای چپزده بود
خاتمی اظهار داشت: فضایی که انقلاب ما در آن به وجود آمد، فضای چپزده بود و این چپزدگی در خود انقلاب ما، اسنادی که مربوط به انقلاب ما میشود و کسانی که طرفدار انقلاب هستند تأثیر دارد. اگر دوستان بدانند، دهه 60میلادی بزرگترین حرکتهای دانشجویی چپ را در اروپا میبینیم که خیلی تحولآفرین است. در کشورهای جهان سوم کودتاها و انقلابهایی میبینیم که به هر حال سوسیالیستی، ناسیونالیسم و یا مارکسیستی است. حتی نظریه مهمی که در درون خود سرمایهداری هم آمد، «نظریه انصاف و عدالت» متعلق به دهه60 است؛ گرچه کتاب در سال 1972 منتشر شده که به هر حال کمبود موجود در لیبرال دموکراسی و سرمایهداری را عدالت میداند و میدانید که «عدالت» محور اتکای جریان چپ است.
رئیس شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز با بیان اینکه ما یک نوع چپگرایی را در انقلاب خودمان هم میبینیم، تصریح کرد: حتی بسیاری از کسانی که بزرگترین نقدها را بر مبانی فلسفی ماتریالیسم دیالکتیک و کمونیسم نوشتهاند، در عرصه اجتماعی و اقتصادی نوعی چپگرایی دارند. البته از «سوسیالیسم خداپرست» بگیرید تا حرفهایی که در دهه30 میزدند، ما داریم. تا جایی که حتی بزرگان ما ادعا میکنند سوسیالیسم واقعی را باید در اسلام جست. حتی در قانون اساسی ما هم این چپزدگی را تا حدودی میبینیم. به خصوص با توجه به اینکه اسلام روی عدالت خیلی تکیه میکند و هدف بعثت پیامبران را قیام مردم به قسط میداند و عدل را اساس یک جامعه خوب میداند، بالاخره این مسأله پیش میآید و هست.
وی افزود: این مسأله که به هر حال عدالت روح دین خدا است و جامعه مطلوب جامعهای است که عدالت در آن حکومت کند، مسأله بسیار مهمی است و به نحوی از انحاء میتوانیم بگوییم روح انقلاب اسلامی هم همین بود. علامه حکیمی هم علاوه بر جنبههای علمی، سلوکی، بینشی و خیلی جنبههای مثبتی که داشت، روح رویکرد ایشان مسأله عدالت بود. عدالتی که باید در متن زندگی پیاده شود. به همین دلیل اثر بزرگ ایشان که به یاری برادران بزرگوارشان جناب آقای حاجمحمد حکیمی و مرحوم حاجعلی حکیمی با محوریت خود علامه حکیمی پدیدار شد، اسمش «الحیات» است؛ دین به زندگی میپردازد… رئیس دولت اصلاحات در پایان گفت: ما علامه حکیمی بزرگوار را هم در علم و هم در عمل انسان ممتازی میدانیم که جای او امروز در میان ما خیلی خالی است و امیدوارم که راه او پر رهرو باشد و علاقهمندان به این شان در بسط آثار ایشان و نیز ادامه راه ایشان تلاش کنند…
حجتالاسلام والمسلمین سید حسن خمینی طی سخنانی در این مراسم، یادآور شد: مرحوم آقای حکیمی از جمله کسانی است که با مکتب مشهد دلبستگیهایی دارند. مکتبی که با میرزا مهدی اصفهانی در مشهد شروع میشود و یکی از قلههای آن مرحوم آیتا… شیخ مجتبی قزوینی است. من یکبار خدمت رهبر معظم انقلاب بودم و باتوجه به اینکه ایشان با نحله «مشهدیون» و «مکتب تفکیک» از نزدیک آشنا هستند، ذکر خیر آقای حکیمی شد؛ من گفتم آقای حکیمی نسبت به حاج آقا شیخ مجتبی «غالی» (غلوکننده) است و ایشان گفتند، آقا شیخ مجتبی ظرفیت اینگونه ارادتورزی را داشت.
یادگار امام یادآور شد: با اینکه پیروان مکتب تفکیک بعضا تا حدّ تکفیر فلاسفه و عرفا و سرآمدان این عرصه پیش رفته بودند، اما رابطه آنها با امام یک رابطه امام و مأموم بود. حتی مرحوم شیخ جواد تهرانی که بعد از انقلاب جزو بزرگان این عرصه بودند، به جبهه رفتند و این کار عجیبی بود که یک پیرمرد با قریب 80سال سن لباس رزم بپوشد و به جنگ رود. وی ادامه داد: سیر تعیین امام به عنوان مرجع، معانی بلندی دارد که جدای از همه آنها، یک نکته را نمیتوان نادیده گرفت و آن صداقت و سلامت بزرگان مکتب تفکیک است. این جریان برای دفاع از اصل این و دینداری و هویت دینی، پا بر روی بسیاری از باورهایش میگذارد. آنها تعیین یک فیلسوف و عارف بزرگ به عنوان مرجع را تبعیت از مراد خود میدانستند.
سید حسن خمینی با بیان اینکه نکته دیگر قابل ملاحظه در زندگی مرحوم حکیمی، تطابق عمل و ادعا است، یادآور شد: همه کسانی که با آقای حکیمی حشر و نشر داشتند این را شهادت میدهند که او آنگونه که میاندیشید، زندگی کرد. این را در کمتر کسی و کمتر جایی به این درجه از خلوص میشود سراغ گرفت. این هم نکتهای است که در زندگی آقای حکیمی باید مورد بحث قرار بگیرد. وی با تأکید بر اینکه مرحوم آقای حکیمی از سرآمدان پالایش دین از خرافات و اتهام ذوب شدن در نظام سرمایهداری بود، افزود: آقای حکیمی، مثل تمام متفکران دیگر، اندیشهای دارد که دارای یک پوسته و یک هسته است. من فکر نمیکنم پوسته فکر و اندیشه مرحوم آقای حکیمی، امروز در جامعه ما خیلی طرفدار داشته باشد و حتما مورد نقدهایی هم هست. در این راستا نقدهایی هم در رابطه با کتاب «الحیات» وجود دارد؛ اما آنچه برای فردای ما از زندگی و آثار و نوشتههای مرحوم آقای حکیمی قابل استفاده است، هسته مرکزی فکر او است. یادگار امام تصریح کرد: دنیای امروز شاید از صد سال پیش میان دو ارزش بسیار بزرگ «آزادی» و «عدالت» و چگونگی ارزشگذاری میان آنها، در دَوران بوده. وقتی مفهوم عدالت آمد محور بحثهای بسیار پررنگی در دنیا شد و در پی آن، سوسیالیسم و سپس کمونیسم پدید آمد و حکومتهای بسیار مقتدری روی کار آمدند که باقیمانده آن را تا امروز هم ممکن است در بعضی از کشورهای جهان سراغ داشته باشیم.
اگر نپذیرید که انسانها برابر هستند، آزادی معنا ندارد و ابتدای بردهداری است
وی یادآور شد: نقطه مقابل نگاههای سوسیالیستی، اندیشه لیبرالیسم بود. جهان غرب، به راستی یا دروغ، سردمدار آزادی، و نظام شرق سردمدار عدالت شد. ارزش دیگری که در کنار این دو، در دنیا وجود داشت و امروز هم به صورت پررنگ مطرح هست، «دموکراسی» است. این که ما با نظامی مبتنی بر آراء مردم به عدالت یا آزادی برسیم محل بحث ما نیست، اما یک سؤال مهم وجود دارد و آن اصل موضوعی این سه ارزش است. سید حسن خمینی تأکید کرد: اگر شما نپذیرید که انسانها برابر هستند، آزادی معنا ندارد و ابتدای بردهداری است. تاریخ انسانیت -در ادیان و غیرادیان- چیزی به اسم بردهداری داشته و پذیرفته هم شده بود. زمانی در کشور کنار ما اصطلاحی آمد و خیلی هم به زبان و گوش مردم شیرین نشست؛ از جمله اینکه چرا انسانها یکسان رأی داشته باشند؟
بپذیریم همه ما یک اندازه رأی داریم
وی ادامه داد: اگر به عنوان پیشفرض، برابری انسانها را نپذیریم، به عدالت، آزادی و دموکراسی نخواهیم رسید. چرا من و شما به یک اندازه حق رأی داشته باشیم؟ آیا جز این است که دلیل آن حق برابر ماست؟ نکته اینجا است که اینکه میگویید آزادی خوب است، به خاطر این است که برابری اصل است. اینکه میگویید ما باید به یک اندازه از منابع برخوردار باشیم، فقط مبتنی بر این است که بپذیریم ما برابر هستیم؛ اینکه بپذیریم همه ما یک اندازه رأی داریم و کسی از دیگری رأی بیشتری، چربتری یا درشتتری ندارد و حق همگان برابر است. یادگار امام گفت: به نظر من این هسته مرکزی فکر آقای حکیمی فقط نیاز امروز جامعه ما نیست و نیاز بشریت است. ما جز از مسیر دین به برابری نمیرسیم؛ جز با باور اینکه همه بندگان یک خدا هستیم و خداوند ما را یکسان آفریده است. منکر این نیستم که برخی مکاتب فلسفی هم میتوانند این باور را ثابت کنند، ولی آنها شمول اجتماعی ندارند و حرکت اجتماعی نمیآفرینند…