انعکاس آیینهشماره 620

امام حسین(ع) فرمود: «اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید»

انعکاس آیینه شماره 620

گزیده
  • در هر دوره و زمان و در هر شهر و دیار و جامعه‌ای دیکتاتورهای کوچکتری داریم که به علت عدم رعایت تقوی و پرهیزگاری در بخش‌های مختلف زندگی سیاسی، اقتصادی و اداری مشکلاتی برای اطرافیان خود به وجود می‌آورند و بویژه اگر در اداره خانواده، انجمن، نهاد، سازمان، شرکت خودپسند باشند، از تجربه دیگران بهره نبرند و بخواهند مدام و بی‌جا مورد مدح و ستایش اطرافیان قرار گیرند مشکلات فراوانی در جامعه اطراف خود به وجود می‌آورند که زندگی را بر مردم تنگ می‌کند

به مناسبت این ایام در این ستون به سخن گهربار سرور آزادگان و سالار شهیدان حضرت حسین‌بن علی(ع) اشاره می‌نماید که در عاشورای سال 61 هجری هنگامی که یارانش به شهادت رسیدند و مشغول نبرد با دشمن بود و هریک با تیرها و نیزه‌هاشان نواده عزیز پیامبر بزرگ اسلام حضرت محمد مصطفی(ص) را نشانه گرفته بودند و قصد حمله به خیمه‌های امام(ع) را داشتند آن حضرت فرمود: «…ای پیروان شیطان (آل ابی‌سفیان) اگر دین ندارید و از قیامت نمی‌ترسید در دنیایتان آزاده باشید و اگر فکر می‌کنید عرب هستید به اصل و نسب خودتان برگردید و به زنان و فرزندان من حمله نکنید…»

شهید عبدالکریم هاشمی‌نژاد در کتاب «درسی که حسین(ع) به انسان‌ها آموخت» به این برهه از تاریخ کربلا اشاره می‌کند و در این زمینه به نقل از سرور آزادگان می‌نویسد: «-وای بر شما ای پیروان دودمان بوسفیان! اگر دین ندارید و از قیامت و حساب نمی‌ترسید در این دنیا آزاده زندگی کنید.- این ندای ملکوتی و مقدس که از حلقوم عطشان حسین(ع) خارج گردید هرچند روی سخن با آن اهرمنان است اما این یک منشور جهانی و پیام انسانی است، پیامی به انسانیت و نسل‌ها، پیامی به درماندگان و آواره‌ها، پیامی به سرکوب‌شدگان و ستمدیده‌ها، در این پیام دیگر موضوع مذهب و ملیت مطرح نیست، نژاد و منطقه در آن بی‌نقش است، در اینجا امام حسین(ع) با سپاه زجر دیده و به زنجیر کشیده، با نژادهای زرد و سرخ محروم و استعمار شده، با اقوام ضعیف و ستم کشیده، با آواره‌ها و رانده‌شده‌های از وطن و خلاصه با همه‌ی استثمارشده‌ها و مظلوم‌های جهان از آسیا گرفته تا آمریکا، از اروپا تا آمریکا، از اروپا گرفته تا آفریقا و استرالیا با همه و همه سخن گفت و آنها را به آزادی و آزادگی، به نجات از ذلت‌ها، ننگ‌ها، سرشکستگی‌ها دعوت کرد.

در طول تاریخ بشر کسانی بودند که از آزادی و آزادمردی دم زدند و جامعه را به سوی آن دعوت کردند اما بین همان‌ها بودند افرادی که با دیدن قدری شکنجه و رنج آن‌چنان مسیر فکری خویش را عوض کردند که یکباره در قطب مخالف قرار گرفته و خود در شمار عوامل ستمگران و جباران درآمدند، ولی شرایط سخت و دردناکی که حسین(ع) داشت و در آن از آزادی و شرف سخن گفت و انسان‌ها را به سوی آن دعوت کرد در تاریخ جهان کاملا بی‌سابقه است، این گفتار حسین(ع) در عصر عاشورا بود نه پیش از آن، در آن هنگام که آن بزرگوار حوادث تلخ و کوبنده‌ی سختی را پشت سر نهاد، همه‌ی یاران و نزدیکانش در برابر دیدگان او کشته گشتند، خاندان شریفش در آستانه یک سفر پر رنج اسارتند، آن حضرت خود در جنگ زخم‌های خونین و فراوان داشت، فشار تشنگی به سختی او را رنج می‌داد، اکنون هم بر روی خاکی گرم و آغشته به خون قرار دارد، در چنان شرایط سخت و بی‌سابقه باز هم فریاد می‌زند «اگر دین ندارید آزاده زندگی کنید»؟! در آن موقعیت حساس باز هم از آزادی دم زدن؟! از عدل و شرف سخن به میان آوردن!! انسان‌ها را به نجات از ذلت و ننگ دعوت کردن؟! آیا در سراسر جهان سابقه دارد؟! آری اینجا است که ما این ندای مقدس را «عالی‌ترین حماسه‌ی آزادی در سخت‌ترین شرایط» نامیدیم و جا دارد مکتب آزادی و آزادگان جهان با داشتن چنین عنصری سخت بر خود ببالند و بی‌دریغ بدو عشق بورزند…»(1)

انسانی که تقوی را رعایت نمی‌کند، برای حفظ مقام و موقعیت خود دروغ می‌گوید، برخلاف حق و انصاف عمل می‌نماید با ریا و ظاهرسازی روزگار می‌گذراند، برای خوش‌آمد دیگران حق هم‌نوع را تضییع می‌کند، ادعای معلمی و استادی، مردم‌دوستی، یاور هم‌نوع بودن و یا خدمتگزاری مردم را دارد اما به‌گونه‌ای دیگر رفتار می‌کند و با زبان دل می‌گوید: آن‌چه دلم می‌خواهد و احساس می‌کنم عامل به آن هستم و در واقع به نحوی در مسیری گام برمی‌دارد که دیکتاتورهای تاریخ قدم گذاشته‌اند در واقع دستورالعمل حضرت حسین(ع) را نادیده گرفته است. گفته‌اند بعد از حکومت هیتلر مردم فهمیدند چه بلایی بر سر آلمان و زیربناهای کشور و بسیاری از مناطق دیگر آمد و علاوه بر آنها خیانت آشکاری حتی به کلمات شریف و مقدسی نظیر آزادی، آگاهی، پیشرفت، انسانیت، اخلاق‌مداری، رعایت حق هم‌نوع، برادری، دوستی و در نهایت شرافت و عدالت و… شد.

در هر دوره و زمان و در هر شهر و دیار و جامعه‌ای دیکتاتورهای کوچکتری داریم که به علت عدم رعایت تقوی و پرهیزگاری در بخش‌های مختلف زندگی سیاسی، اقتصادی و اداری مشکلاتی برای اطرافیان خود به وجود می‌آورند و بویژه اگر در اداره خانواده، انجمن، نهاد، سازمان، شرکت خودپسند باشند، از تجربه دیگران بهره نبرند و بخواهند مدام و بی‌جا مورد مدح و ستایش اطرافیان قرار گیرند مشکلات فراوانی در جامعه اطراف خود به وجود می‌آورند که زندگی را بر مردم تنگ می‌کند و نظیر همان حاکم مغروری می‌باشند که علامه محمد تقی جعفری در کتاب «حکمت اصول سیاسی اسلام» در توضیح و تفسیر فرمان مبارک مولی‌الموحدین حضرت علی‌بن ابی‌طالب به مالک اشتر آورده که می‌گویند: «روزی یکی از سلاطین که خود به طور طبیعی از جهت عقل و شعور کسری داشت و متخصصان رشته‌های تملق و چاپلوسی هم هر روزه به مقدار آن کسری می‌افزودند، نقاشی می‌کرده و عکس یک دسته گلی را کشیده و آن را به وزیر و درباریان و آجودان و دیگر اطرافیان خود نشان داد، و طبیعی بود که می‌خواست از آنان درباره آن گل و نقاش چیره‌دست که خودش بود تملق‌ها و مداحی‌ها بشنود، وقتی که اطرافیان به آن عکس گل نگریستند، یکی گفت: بَه بَه، چه عکس زیبایی! تاکنون من چنین نقاشی نه دیده‌ام و نه شنیده‌ام، دیگری گفت: اصلاً تاریخ نقاشی از آغاز دوران زندگی بشری تاکنون چنین نقاشی را به یاد ندارد.

سومی گفت: آقایان شما چه می‌گویید: اگر خود طبیعت هم چشم داشت، مشتاق بود که به این نقاشی تماشا کند و در به وجود آوردن گل و دیگر مناظر طبیعی از این نقاشی درس‌ها می‌آموخت! چهارمی گفت: شما مردمی هنرشناس نیستید، این هنری که من در این نقاشی می‌بینم نه تنها طبیعت را از زیبائیش متحیر ساخته است، بلکه مرحوم مانی نقاش هم در عالم برزخ از خدا مسئلت کرده است که یکبار دیگر، به این دنیا برگردد، نه برای اعتذار و توبه از عقائد و کردارهایش بلکه فقط برای اینکه ولو برای چند لحظه هم که شده است، این نقاشی معجزه‌آسا را تماشا کند و سپس راهی مقصد خود شود‍! در آن حال که نقاش (همان سلطان) مست و دیوانه تملق‌ها بوده گویندگان هم در وصف عکس گل هذیان‌ها را سر داده بودند، یکی از آن اطرافیان تماشاگر از جای خود برخاست و اندکی بیشتر رفت و یک دفعه با فریاد بلند صدا کرد: به به چه بویی جانفزا که این عکس گل از خود منتشر می‌سازد!! و در همان حال بیهوش شد و بر زمین افتاد!! آری بوی وابستگی به مقام چنان مستش کرد که دامنش از دست رفت و عقلش از سر پرید و شرم و حیایش از دل بیرون شد. اگر کسی بگوید: موقع محاسبه هر قدم مثبت و سازنده‌ای که زمامداران در طول تاریخ برداشته‌اند اگر دقت کنید سهم کاتبان و وزراء و معاونان و مشاوران و دیگر یاران آن زمامداران اگر بیش از آنان نباشد حداقل کمتر نبوده است، و هر قدم ویرانگر و تباه‌کننده‌ای که زمامداران در طول تاریخ برداشته‌اند، سهم اطرافیان آنان اگر بیش از خود زمامداران نبوده، حداقل کمتر از آنان نبوده است.»(2)

علاوه بر کبر و غرور و خودخواهی و روا داشتن ستم به هم‌نوع از مواردی که انسان را از آزادگی و منشور برادری و اخوت دور می‌کند شایعه‌سازی است و مخفی شدن در زیر لوای پرسشگری، شفاف‌سازی و امثال آن بویژه که با حیثیت و آبروی افراد بازی کند، حرمت دیگران را رعایت ننماید و به نشر و پخش اخباری روی آورد که به ناحق و به دنبال دروغ‌پراکنی‌های رنگارنگ نگرانی‌هایی را برای دیگران به وجود آورد و گاه درباره دیگران مطالبی منتشر کند که خواننده یا بیننده را به یاد ضرب‌المثل معروف می‌اندازد که نقل گردیده: «یکی گفت: خسن و خسین هر سه دختران مغاویه بودند که در مدینه آنان را گرگ درید. گفتند: خسن و خسین نبود، حسن و حسین بود. هر سه نبود، هر دو بود. دختر نبود، پسر بود. مغاویه نبود معاویه بود. معاویه هم نبود علی(ع) بود. در مدینه گرگ آنها را پاره نکرد بلکه حضرت امام حسن(ع) را همسرش زهر داد، حضرت امام حسین(ع) را هم شمر ملعون در صحرای کربلا شهید کرد. آن کسی را هم که گرگ خورد حضرت یوسف(ع) بود آن هم در مدینه نبود در راه کنعان به مصر بود آن هم نخورد بلکه برادرانش گفتند خورد که از اصل دروغ بود!»(3)

امید آن که خداوند ما را به خود وامگذارد که نه به خاطر دوستی‌های زود گذر، نه به علت به‌به گفتن دیگران، نه به عنوان دست‌نشاندگی صاحبان قدرت از حق و انصاف دور نشویم و از گفتن حق خودداری نکنیم گرچه به ضرر و زیان ما منتهی شود و یا احیاناً منصب و مقام خود را از دست بدهیم.

رضا سلطان زاده – مدیرمسئول

پی‌نوشتها:
1- «درسی که حسین(ع) به انسان‌ها آموخت»، سید عبدالکریم هاشمی‌نژاد، صفحه 291 تا 293
2- «حکمت اصول سیاسی اسلام»، ترجمه و تفسیر فرمان علی(ع) به مالک اشتر، محمد تقی جعفری، صفحه 436
3- خبرآنلاین، 26/7/98

لینک کوتاه: http://ayenehyazd.ir/dRUZb

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا