حکومت میبایست به پاس کارهای نکرده خود و کوتاهیها، خویشتنداری نماید. خشونت نورزد، آتش و گلوله به کار نگیرد.
محمدحسین شریفزادگان: اعتراض مردم خوزستان اعتراضی مدنی است که به خاطر اولیهترین نیازهای انسانی و تامین آب و کارهای نکرده حکومت و دولتها که طی سالهای گذشته در حق این مردم نجیب روا داشته است برپا شده است. مبادا حکومتی که میبایست حامی ملت و مدافع حقوق شهروندان باشد دست به خشونت بزند و مردمی که برای حیات اجتماعی و اقتصادی خود اعتراض مدنی میکنند سرکوب کند.
پایگاه خبری جماران: اعتراضات مردم خوزستان برای کمآبی از سوی مردم سرزمینی است که آثار توسعه در ایران اعم از صنایع نهادهای آموزشی، زیرساخت حمل و نقل از منابع نفتی، حداقل در نیمقرن گذشته از زیر پای آنها استخراج شده تامین شده است. سرزمینی که هنوز خاک آن بوی همآمیزی خون جوانان خوزستانی و همه مردم ایران در دفاع از یکپارچگی و وحدت سرزمین ایران به مشام میآید.
اعتراض مردم خوزستان اعتراضی مدنی است که به خاطر اولیهترین نیازهای انسانی و تامین آب و کارهای نکرده حکومت و دولتها که طی سالهای گذشته در حق این مردم نجیب روا داشته است برپا شده است. مبادا حکومتی که میبایست حامی ملت و مدافع حقوق شهروندان باشد دست به خشونت بزند و مردمی که برای حیات اجتماعی و اقتصادی خود اعتراض مدنی میکنند سرکوب کند. اگر بخواهیم از ریشههای مشکلاتی که امروز موجب اعتراض مردم خوزستان شده صحبت کنیم میتوانیم به حوزههای محیطزیستی و حکمروایی منطقهای اشاره کنیم.
نخست: از زمانی که در سال 1353 قرار شد سازمان آب و برق خوزستان برای تاسیس سد و نیروگاههای آبی و کشت و صنعتهای وسیع خوزستان ایجاد شود، ملاحظات محیطزیستی و تعارض طرحهای بزرگ با محیط طبیعی و اکولوژیکی عرصههای طبیعی که محل زندگی جوامع محلی بود اصلاً مورد توجه نبود. تاسیس کشت و صنعت بیست و دو بهمن و هفت کشت و صنعتی که بعد از انقلاب طراحی و ساخته شد و سازمان برنامه در دولت سازندگی فقط با یک مورد آن موافق بود و علیرغم مخالفت آن سازمان، بدون بررسی آثار و پیامدهای محیطزیستی، همه هفت کشت و صنعت در بهترین اراضی جلگه پرآب حاصلخیز خوزستان ساخته شد. تغییر رژیم آبهای سطحی، پسابهای آلوده، شور کردن اراضی، تغییر عرصههای طبیعی، نابودی آبخوانها و از همه مهمتر تغییر کاربری وسیع زمینهای کشاورزی و تغییر نظام کشت، پیامدهای منفی محیطزیستی آنها بود.
سدهای بزرگ روی کارون و کرخه بدون مطالعات و ملاحظات محیطزیستی و اجرای جدی پروتکل «ارزیابی آثار محیط زیستی» (EIA) که آثارآن تخریب اکولوژی طبیعی و عرصههای تولید کشاورزی و آبخوانها بود، ساخته شد. البته سدسازی در ایران لازم و مفید است کمااینکه سد کرخه در جریان سیل خوزستان علاوه بر ذخیرهسازی آب در کنترل سیل و سیلاب نیز نقش اساسی از خود نشان داد ولی سدسازی بدون ملاحظات محیطزیستی تخریبکننده عرصههای طبیعی و زندگی عادی جوامع محلی است. همچنین انتقال آب بین حوضههای آبی که امروزه به خاطر ایجاد تعارضات اجتماعی و محیطزیستی به شدت مورد انتقاد است اصلا توصیه نمیشود.
از سوی دیگر تغییر آب و هوایی و حداقل خشکسالی دورهای که امری جهانی است و سالهاست که سرزمین ایران را فرا گرفته موجب کمبود منابع آب، شوری آن و کاهش بارش و آورده آب در استان شده است. ایرانیان طی قرنها با سرزمین گرم و خشکی روبرو بودهاند و خود روشهای مختلف سازگاری با محیطزیست و اقلیم گرم و خشک را آموخته و اجرا میکردند. ساخت سدهای ذخیرهای، سدهای انحرافی، سدهای تنظیمی، سدهای زیرزمینی، پوشش انهار، آبیاری کوزهای و انواع روشهایی که نه با اقلیم و محیطزیست تعارض داشت و نه با منافع جوامع محلی، بلکه از سوی آنان اجرا و حمایت میشد نمونههایی ازسازگاری با کمآبی بود.
دولتها معمولا در برابر بحران تغییرات آب و هوایی، خشکسالی و بحران کمبود آب دو سیاست را به اجرا درمیآورند. اول اینکه با روش اصلاح و تغییر روندهای محیطزیستی (Mitigation) را در حد امکان تغییر میدهند که طرحهای زیربنایی و انتقال آب از جمله این موارد است. سیاست دوم سازگاری با تغییرات آب و هوایی، خشکسالی و بحران کمبود آب است (Adaptation) که شامل اجرای سیاستهای بهینهسازی مصرف آب، صرفهجویی و استفاده از تکنولوژیهایی است که این امر را به اجرا درمیآورد.
در خوزستان دولتها در هر دو سیاست کوتاهی نمودهاند و نتوانستهاند موانعی که شرایط تغییر آب و هوایی و خشکسالی را تشدید میکنند را اصلاح یا تغییر دهند همچنین برنامههای سازگاری با شرایط بحرانی بهخصوص بحران کمبود آب را انجام ندادهاند. در سالهای گذشته به یکباره سیل و سیلاب در شهر اهواز فاضلابها را در شهر روان نمود و شوری آب در آبادان و خرمشهر مشکلات زیادی برای آب شرب این شهرها آفرید. دولت قبل از بروز بحرانها، برنامهریزی و اجرای طرحهای تغییر و سازگاری خود را به انجام نرسانید و امروز با انباشت این مشکلات، موجب تنگی در حیات طبیعی شهرها و جوامع محلی خوزستان، از قبیل کمآبی، شوری آب، خشکیده شدن مزارع و نخلستانها، خشکیده شدن هورها، کاهش حق آبهها موجب تعارضاتی شده است که مردم را به تنگ آورده و به اعتراض واداشته است. دولتها حداقل در سی سال بعد از انقلاب همواره از منابع خوزستان بهرهمند بودند. و به همان اندازه برای توسعه و رفع مشکلات و موانع توسعه استان کوشش نکردهاند. نفت و فرآوردههای نفتی، فولاد، خدمات حمل و نقل دریایی بینالمللی دادههای مهمی است که استان خوزستان به همه مناطق کشور میدهد و در عوض خود با کمآبی، فقر و نابرابری روبهروست.
حکمروایی منطقهای در خوزستان دچار ناکارآمدی است
دوم: حکمروایی منطقهای در خوزستان دچار ناکارآمدی است. توسعه مناطق جزئی از پازل توسعه ملی است بهخصوص خوزستان نقش مهمی در شکلگیری توسعه ملی دارند. برای اداره استانها و مناطق میباید مردم در آن مشارکت داشته باشند. الگوی حکمروایی منطقهای که اداره منطقه را فراتر از اداره دولت و با مشارکت مردم میداند امروزه کارآمدترین روش مدیریت منطقهای است. در ایران هم قانون اساسی مشروطیت و هم قانون اساسی جمهوری اسلامی، حکومتهای فدرال منطقهای را به دلایل تاریخی ممنوع نموده است ولی تمرکززدایی منطقهای و ایجاد نهادهای کارآمد توسعه منطقهای و مشارکت مردم و نخبگان محلی درتصمیمسازیها، کارآمدی توسعه را در منطقه به طور چشمگیری افزایش میدهد. مسئولیتپذیری، کارآفرینی، افزایش ابتکارات، تشخیص منطقهای و کارایی توسعه در همه حوزههای محیطزیستی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی محصول حکمروایی منطقهای مبتنی بر تمرکززدایی و مشارکت مردم و نخبگان در مدیریت توسعه استانها و مناطق کشور است.
اجازه دهیم که در خوزستان نهادهای منطقهای رشد یابند و مردم از آن طریق در اداره استان مشارکت کنند و در توسعه منطقه و حل مسائل آن مسئولانه ذینفع گردند. در مورد حل مسائل محیطزیستی و تغییرات آب و هوایی و بحران کمآبی تجربه جهانی و تجربه علمی نشان میدهد تغییر و اصلاح رویهها از طریق امور زیربنایی در سه لایهی محلی، منطقهای و ملی صورت میپذیرد. هرگاه از لایه محلی به منطقهای و ملی حرکت کنیم، کارایی تغییر در بحرانهایی نظیر کمبود آب بیشتر میشود. و برعکس سازگاری با بحرانهایی نظیر کمبود آب -که امروز راهکار مهمی در کنار سیاست تغییر اصلاح در خوزستان است- هرچه از ملی به منطقهای و محلی حرکت کنیم کارایی بیشتری از خود نشان میدهد.
در واقع برای اجرای سیاست سازگاری با مشکلات زیستمحیطی میبایست نهادهای حوزههای محلی تقویت گردد. مردم با سازماندهی نهادهای مردمنهاد مشارکت خود را در مسائل و مشکلات خود به صحنه بیاورند. این کار به اعتقاد تمرکزگرایان به نقش کارآمد مردم در حکمروایی توسعه منطقهای احتیاج دارد. کاری که امروزه با اجرا آن در سراسر جهان کارآمدی آن به اثبات رسیده است. بنابراین بیتوجهی به ملاحظات محیطزیستی خوزستان و تمرکزگرایی در مدیریت استان و مشارکت ندادن مردم و انزوای مردم خوزستان از روند مدیریت توسعه استان و انباشت این اشتباهات در طی زمان دوعامل بروز نارضایتی مردم است.
اعتراضات را با حکمروایی مدنی پاسخ دهید نه با خشونت
امروز مردم خوزستان که خود در سرزمینی زندگی میکنند که دادههای مهمی از منابع نفت و گاز و پتروشیمی و کشتیرانی و خدمات بینالمللی به ملت ایران عرضه میکنند به خاطر کمبود آب و کارهای نکرده دولتها در آن منطقه اعتراض مدنی دارند. حکومت میبایست به پاس کارهای نکرده خود و کوتاهیها و حق شهروندی مردم نجیب خوزستان که جان شیفته خود را در جنگ تحمیلی با همه فرزندان ایران به هم آمیخت و فدای استقلال و وحدت ملی و سرزمینی ایران کرد، خویشتنداری نماید. خشونت نورزد، آتش و گلوله به کار نگیرد زیرا اگر چنین کند زخمهایی ایجاد میشود که خود بر مشکلات خواهد افزود و راه اصلاح و التیام توسعه این منطقه را دشوارتر میسازد. حل مسائل خوزستان نه با خشونت و گلوله بلکه با حکمروایی منطقهای مناسب، اجرای سیاستهای تغییر و سازگاری با بحران آب و محیطزیست، افزایش و بهبود فضای کسب و کار موثر به انجام میرسد.