دیدیم که در فرانسه جلیقه زردها تا قبل از کرونا هر هفته تظاهرات داشتند ولی یک نفر هم در آنجا کشته نشد، ولی ما در یک تظاهرات 2 ساعته، 100 کشته دادیم.
این اتفاقات یک هشدار نبود و نظام سیاسی از این ماجرا درس نگرفت و هیچکدام از سیاستهای خود را تغییر نداد. به نظرم حتی برخی عملکردها نشان میدهند که رفتارهای بدتر جایگزین رفتارهای معقولانه شدهاند.
پایگاه خبری جماران: امروز بیش از یکسال از حوادث تلخ آبان 98 که به «اعتراضات بنزینی» مشهور شد، میگذرد. با اینکه تحلیلهای گوناگونی از ریشههای آن وقایع صورت گرفته، اما شاید هنوز هم این سوال مطرح باشد که «این اتفاقات چه ماهیتی داشتند؟»
در همین راستا، خبرنگار جماران به سراغ یک جامعهشناس رفت و این سوال را از او پرسید. آنچه در ادامه میآید پاسخ دکتر تقی آزاد ارمکی است که جهت اطلاع خوانندگان آیینه یزد درج میگردد.
آنگونه که رسانههای خارج از کشور درباره این اتفاق حرف میزنند و آن را پدیدهای «انباشته» میدانند و میگویند که به دنبال اعتراضات76، 88 و 96 بوده، تحلیل درستی نیست. چرا که هرکدام از این اتفاقات ابعاد و ریشههای مختلفی داشته است. در واقع، هیچ کدام از این اعتراضات، پدیدههایی تکرار شونده نبودهاند؛ بلکه در موقعیتهای مختلف، از سوی نیروهای اجتماعی متفاوت و حتی با شعارها و صداهایی متفاوت همراه بودهاند. این جامعهشناس با بیان اینکه، کلید شروع اعتراضات آبان ماه سال گذشته را نظام سیاسی یا همان حاکمیت زد، افزود: تصورم این است که جامعه تنها واکنشی در آن مقطع انجام داد نه بیشتر و این بسیار متفاوت است با اقداماتی که نیروهای اجتماعی با فکر و سازماندهی و برنامهریزی انجام میدهند. به بیانی سادهتر، یکسری سیاست نادرست و کنش نابههنجار از سوی نظام سیاسی و مدیریتی کشور درخصوص «افزایش قیمت بنزین» اجرا شد و جامعه، تنها «واکنش» نشان داد. یک واکنش سیاسی و اجتماعی به این مسأله، چرا که اگر جامعه میخواست یک «کُنش حساب شده» از خود نشان دهد به راحتی نمیشد آن را سرکوب یا مدیریت کرد. آزاد ارمکی در ادامه با رد ادعای برخی تحلیلگران که اتفاقات آبان98 را کنشی ارادهگرایانه و سازمان یافته تلقی میکنند، گفت: اگر این اتفاقات کُنشی سازمان یافته و معنادار بود، تکرار میشد و استمرار پیدا میکرد. بهتر است بگویم تبدیل به کلیشه میشد و مطالبات مطرح شده خود را پیگیری میکرد. ولی دیدیم که چنین نشد و با مقاومت نیروهای امنیتی و نظامی خاتمه یافت.
این جامعهشناس در پاسخ به این سوال که «چه باید کرد تا شکافهای ناشی از چنین حوادثی میان دولت و مردم ترمیم شود»، گفت: پاسخ به این سوال روشن است. نظام سیاسی ایران باید در تواناییها، شایستگیها و مسئولیتهایش، کُنشهای مدنی و مدرن داشته باشد. وقتی بر این مبنا عمل نمیکند و کنشهای رادیکال انجام میدهد، واکنشهای اینچنینی نیز دریافت میکند. این استاد دانشگاه افزود: راهحل این است که نظام سیاسی براساس مسئولیتهای خود عمل کند. زمانی که چنین شد، مفهوم «مسئولیت» نیز روشن میشود. رابطه مردم و دولت براساس وظایف و مسئولیت خواهد بود. این مسألهای اساسی است که متاسفانه در ایران از آن فاصله گرفتهایم. دولت زور میگوید و نظام سیاسی براساس یکسری قواعد کلی اعمال قدرت میکند و جامعه نیز در برابرش واکنش انجام میدهد. واکنشهایی که به کُشت و کشتار و خونریزی ختم میشود.
او بیان کرد: نظام سیاسی نه تنها در ماجرای آشوبهای اجتماعی، بلکه در رفتارهای اقتصادی نیز چنین است. به نحوی که میبینیم اگر قیمت کالایی وارداتی به دلیل تحریمها چند برابر شده، قیمت کالایی هم که درون کشور تولید میشود مشابه همان اجناس بالا میرود. این یک نوع بیسیاستی بوده و نشان میدهد که نظام سیاسی مسئولیتپذیر نیست.
آزاد ارمکی با بیان اینکه این مسائل باعث شده تا جامعه دچار یکسری واکنشهای رادیکال شود، گفت: دیدیم که در فرانسه جلیقه زردها تا قبل از کرونا هر هفته تظاهرات داشتند ولی یک نفر هم در آنجا کشته نشد، ولی ما در یک تظاهرات 2 ساعته، 100 کشته دادیم. به نظر میرسد که یک بیمسئولیتی در نظام سیاسی وجود دارد و از آنجا که جامعه هم بیمسئولیت است، خشونت به وجود میآید.
این جامعهشناس در واکنش به اظهارات یکی از سیاسیون که گفته بود باید با اعتراضات آبان برخورد میشد وگرنه ممکن بود انقلابی مخملی در کشور رخ دهد، گفت: اینگونه نیست. شاید میتوانست منجر به ایجاد هیجان برای آشوب بیشتر در جامعه شود ولی انقلاب نیازمند جمع شرایط دیگری است. متاسفانه برخی آقایان هم خودشان میترسند و هم جامعه را میترسانند. آزاد ارمکی در پاسخ به این سوال که آیا اتفاقات آبان 98 را میتوان به مثابه یک هشدار برای احتیاط بیشتر در تصمیمگیری تلقی کرد، گفت: این اتفاقات یک هشدار نبود و نظام سیاسی از این ماجرا درس نگرفت و هیچکدام از سیاستهای خود را تغییر نداد. به نظرم حتی برخی عملکردها نشان میدهند که رفتارهای بدتر جایگزین رفتارهای معقولانه شدهاند.
وی افزود: به نظر میرسد که نظام سیاسی هنوز هم معتقد است کنش درستی انجام داده و جامعه نباید این واکنش را انجام میداده است؛ بنابراین اگر مجددا همچنین واکنشی از سوی جامعه اتفاق بیفتد مشابه همان برخورد سال قبل با آن صورت میگیرد. نظام سیاسی باید براساس وظایف و مسئولیتی که دارد عمل کند. تا وقتی به این مرحله نرسیم، دهها حادثه مشابه آنچه در آبان سال گذشته دیدیم، تجربه خواهیم کرد. این جامعهشناس گفت: جامعه زمانی آرام خواهد گرفت که دولت یا نظام سیاسی آرام بگیرد. متأسفانه نظام سیاسی و مدیریتی ما به دلیل در اختیار داشتن نیروی نظامی و پول زیاد با آرامش رفتار نمیکند.
او در ادامه با اشاره به اینکه حق اعتراض پس از اتفاقات آبان پارسال به رسمیت شناخته نشد، گفت: همین مجلسی که تشکیل شده کجا براساس وظایف و مسئولیت خود عمل کرده؟ قوه قضائیه نیز کاری ایدئولوژیک انجام میدهد. درحالی که ما باید در رویکردها و نگاه مدیریتی خود تغییر ایجاد میکردیم و نیروهای کارشناس کاردان به کار گرفته میشدند. این استاد دانشگاه گفت: متاسفانه حکومت سیاسیتر و رادیکالتر شده است. ممکن است تعدادی از منتقدان پس از حوادث آبان در رسانهها از به رسمیت شناختن حق اعتراض دفاع کرده باشند، ولی واقعیت این است که حاکمیت این کار را نمیکند. اگر قرار بود به این خواستهها توجه شود دیگر نباید شاهد انتخاباتی شبیه اسفند98 میبودیم؛ انتخاباتی با حداقل نیروی مشارکتکننده. لذا میبینیم نمایندهای با 6 هزار رأی به مجلس راه یافته و حق قانونگذاری برای یک ملت 85 میلیونی پیدا کرده است؛ در کجای دنیا چنین است؟ نظام سیاسی ما برخلاف برخی ادعاها، به اعتراضات آبان ماه سال گذشته هیچ توجهی نکرد و امروز نیز مسیر خود را طی میکند و جامعه را به سمت رادیکال شدن سوق میدهد.