شماره 782گزیده مطالب

احمدی‌نژاد به گواتمالا می‌رود اما درباره غزه حرفی نمی‌زند!

گزیده مطالب شماره 782

یک فعال سیاسی اصولگرا گفت: احمدی‌نژاد برای یک اجلاس نه چندان مهم حوزه آب تا گواتمالا رفت، اما برای قطعی آب مردم غزه هیچ نگفت.
محمدحسن قدیری‌ابیانه در گفت‌وگو با خبرفوری، درخصوص سکوت محمود احمدی‌نژاد در هفته‌های اخیر اظهار کرد: احمدی‌نژاد برای شرکت در یک اجلاس نه چندان مطرح درباره آب به گوآتمالا در آمریکای مرکزی رفت اما تاکنون یک کلمه درخصوص قطع آب مردم غزه و جنایات رژیم صهیونیستی و بمب‌باران بیمارستان غزه و نسل‌کشی و جنایات ضدبشری این رژیم موضع‌گیری نکرده‌ است.

وی افزود: دلیل سکوت احمدی‌نژاد را باید از خود او و طرفدارانش پرسید اما من معتقدم او تغییر کرده ‌است و این سکوت او درحالی است که حتی بسیاری از یهودیان علیه این کشتار موضع گرفتند. موضع احمدی‌نژاد نسبت به اسرائیل تغییر کرده‌ است و باید دلیل سکوتش را روشن کند. قدیری خاطرنشان کرد: سکوت او لطمه‌ای به نظام نمی‌زند بلکه به خود او لطمه می‌زند. حتی اگر احمدی‌نژاد علیه رژیم صهیونیستی موضع‌گیری کند اثری بر فلسطین و اسرائیل و اوضاع جهان نخواهد داشت؛ او فقط با سکوتش خود را بیش از گذشته زیر سوال می‌برد. این دیپلمات سابق کشورمان با حمله به احمدی‌نژاد تاکید کرد: احمدی‌نژاد اهمیتش را از دست داده ‌است و باید برایش تاسف خورد.

باید قوی شد هم به سلاح هم به صدا
یک رسانه بزرگ عمومی و یک رسانه که صدای دولت باشد قابل درک است اما این همه رسانه بزرگ وابسته به نهادها و ارگان‌های دولتی و حکومتی که تنها یک صدا را منعکس کنند به هیچ‌وجه توجیه ندارد. عصرایران؛ امید جهانشاهی- از همان لحظه اول که خبر تبریک گفتن‌ها و شیرینی پخش کردن‌ها را در اخبار دیدم، غم و اندوه وجودم را فراگرفت که دوباره جواب اسرائیل بمباران گسترده خانه‌های مردم بی‌گناه و بی‌پناه غزه است و باز قصه سقف‌های فروریخته و مادران در خون غلتیده و کودکان زیر آوار مانده. خبر سخت سینه‌سوز بمباران بیمارستان از تصور هم بیرون بود. جنگ هم اگر است، حد و مرزی باید. انتقام هم اگر است از کودکی چهار ساله نباید یا آن دختری که وقتی در بستر بیمارستان جان داد هنوز تکه نانش در دست بود. بر خاطرم خیمه زده آن‌چنان که هنوز خیره‌ام انگار به ویدیوی آن کودکی که از ترس چنان می‌لرزید که نای گریه نداشت. در آغوشش که گرفتند و دل‌داری گفتند کم‌کم توانست گریه کند بلند، از سر وحشت.

پسر پنج ساله‌ام وقتی رعد و برق می‌زند هراسان می‌شود که بابا چی شده، می‌ترسم. چه بر آن کودک رفته بود که از سر ترس و وحشت گریستن هم نمی‌توانست. تصورش هم آسان نیست… ده‌ها بمب‌افکن، مدام و بی‌وقفه… آن‌چنان با آن شعله‌های بلند و سرکش… و خاک و خون… این ویران‌گری گسترده و کشتار وحشتناک در تلافی حملات راکتی حماس است که عملاً یک دهم بمباران اسرائیل نه مرگ‌بار بوده است و نه خسارت‌بار.

ویدیویی است که در آن مرد اسرائیلی دارد حمله راکت‌های حماس را نشان می‌دهد. گوشه سقف آشپزخانه فروریخته و تعریف می‌کند که آنها خانه بودند و چقدر ترسیده‌اند. در ویدیوی دیگر ماده منفجره‌ای از پهبادی فرو می‌افتد کنار 3 سرباز اسرائیلی و باعث می‌شود یکی از آن سه کشته و شاید هم زخمی شود. واقعیت عریان همین است که در غزه عیان است. آنکه زور دارد شدیدتر حمله می‌کند و بیشتر کشتار و تخریب می‌کند، هیچ آدابی و مرامی هم نیست. قواعد جنگ هم یعنی کشک. باید قوی شویم به سلاح و هیچ سلاحی بالاتر از بالا بردن توان دفاعی و امنیتی نیست. یک بعد قوی شدن داشتن همین جنگنده‌هاست و موشک‌ها. دستاوردهای موشکی بی‌شک برای ایران مبارک‌اند و شایسته قدردانی.

توان‌مندی‌های نظامی را باید جدی گرفت و در اهمیت ارتش قوی هیچ تردیدی نباید داشت اما در عین حال تردید هم نباید کرد که مولفه‌های امنیت و قدرت منحصر به موشک و اسلحه نیست. امروز قدرت مفهومی نرم‌افزارانه یافته است، مفهومی فرهنگی. در جهان امروز بیش از همیشه، قدرت در توان ساختن و برکشیدن روایت مشروعی است که برای کثیری مقبول افتد و آنها را هم‌دل و هم‌راه کند. این قدرت روایت‌سازی در ویژگی‌های گفتمان سیاسی ریشه دارد. همچنین داشتن رسانه‌های بین‌المللی، رسانه‌های دارای استقلال حرفه‌ای. داشتن برند ملی، زمینه‌ای برای اعمال قدرت نرم در این عرصه است. نکته قابل تامل این است که به دلایل امنیتی نهادهای مدنی و دانشگاه زیر کنترل است و رسانه‌ها تبدیل شده‌اند به رسانه‌های دولتی. این درحالی است که همین نگاه کنترلی خود بسترساز مسائل امنیتی شده است مثل توجه گروه‌های اجتماعی فرودست و برخی گروه‌های متوسط رو به پایین و میان مایه از نظر فرهنگی و تحصیلی به روایت‌های افراطی، و شکل‌گیری ذهنیت‌های اعتراضی ناشی از ناکارآمدی سیستم اداری در مدیریت اقتصادی و معیشتی.

وقتی نهادهای مدنی، رسانه‌های غیردولتی و دارای استقلال حرفه‌ای، دانشگاه‌های مستقل از سیاست و احزاب دارای شفافیت وجود داشته باشند روایت‌های افراطی، صفر و صدی، قهرمان‌سازی‌ها، نگاه‌های تجزیه‌طلبانه خود به خود به حاشیه می‌رود و جایی جدی در گفت‌و‌گوی جمعی جامعه مدنی نمی‌یابد. یک رسانه بزرگ عمومی و یک رسانه که صدای دولت باشد قابل درک است اما این همه رسانه بزرگ وابسته به نهادها و ارگان‌های دولتی و حکومتی که تنها یک صدا را منعکس کنند به هیچ‌وجه توجیه ندارد. از ناکارآمدی نظام رسانه‌ای رسمی است که نمی‌تواند نظام اداری و تصمیم‌گیری را نقد کند، مدیران ناکارآمد را به چالش بکشد، گفت‌و‌گوی سازنده ملی را رقم زند، و آنچنان که شایسته است دل‌ها را علیه آنچه در غزه مظلوم می‌گذرد همراه سازد. امنیت نه تماما معادل سلاح و موشک است و نه مترادف درهای قفل و سکوت. برای امنیت هم ارتش قوی لازم است و هم حزب و جامعه مدنی و هم رسانه‌های توان‌مند.

لینک کوتاه: http://ayenehyazd.ir/PprKC

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا