آرمان ملی: نگاهی به دولتهای پس از انقلاب یا به عبارت بهتر پس از دوران دفاع مقدس نشان میدهد که این دولتها فارغ از تعلقات جریانی و جناحی همواره در طول دوران فعالیت خود بهخصوص در مدت زمان پایانی دوره خود به انواع و انحای گوناگونی به حاشیه رانده شدهاند. این موضوع را میتوان در دولت سازندگی مرحوم آیتا… هاشمی رفسنجانی، دولت اصلاحات، دولت احمدینژاد و دولت تدبیر و امید حسن روحانی به وضوح مشاهده کرد.
دولت هاشمی به لیبرال بودن، سرمایهداری و اشرافیگری متهم بود، دولت اصلاحات به غربگرا بودن، دولت احمدینژاد به انحراف از انقلاب و دولت روحانی نیز به سازشکاری و بعضا ناکارآمدی متهم است. پاسخ اینجاست که جامعه و جریانهای سیاسی در هر دورهای مطالباتی متناسب زمان و وقت خود دارد و اگر آن مطالبات به اضافه وعدههای داده شده از سوی رئیسجمهور عملی نشده یا کمتر بدان پرداخته شود این مساله موجبات نارضایتی و مورد عتاب قرار گرفتن دولتها را فراهم میسازد.
هر چند که برخی معتقدند با توجه به عقبه عملکردی دولتها باید این امر را نیز مورد بحث و بررسی قرار داد که اساسا دولتها با توجه به صلاحیت و توانایی، وارد عرصه مدیریت کلان کشور شده یا با توجه به مولفههایی دیگر در این عرصه قدم گذاشتند. پاسخ به این پرسش میتواند دلایل کارایی یا ناکارآمدی برخی از دولتها را روشن کند. هر چند هر دولتی به میزان تواناییهای خود عملکردهای مثبت و منفی از خود برجای گذاشته، اما این عملکردها در برخی دولتها مثل دولت اصلاحات کمی پررنگتر و در برخی دولتها مثل دولت احمدینژاد کمی کمرنگتر بوده است.
این در حالی است که برخی تحلیلگران معتقدند در کمتر از دو سال باقیمانده به پایان دوره روحانی میتوان به نحوی عمل کرد که او نیز به سرنوشتی مانند روسای جمهور پیشین دچار نشود. روحانی باید به مردم برگردد، سرمایه اجتماعی خود را دریابد و از یاد نبرد که اگر در این مقام و موقعیت است آرای مردم او را بدین جا رسانده است. پس باید به وعدههای داده شده و مطالبات مردم رسیدگی کند.