امام خمینی(ره) در بیست و هشتم دی ماه سال 57، یدا… سحابی از اعضای نهضت آزادی را مامور امر مهمی برای پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی کرد.
به گزارش خبرنگار جیپلاس، در تاریخ بیست و هشتم دی ماه سال 57 مطابق با نوزدهم صفر 99، امام خمینی(ره) در حکمی به دکتر یدا… سحابی، ایشان را مامور تشکیل هیاتی برای تقویت و تنظیم اعتصابات کردند. در حکم امام چنین آمده است:
«بسم اللّه الرحمن الرحیم- 19صفر 99- جناب آقای دکتر یدا… سحابی- به طوری که اطلاع دارید ملت مسلمان و غیور ایران و جمع کثیری از کارمندان و کارگرانِ در استخدام دولت، به منظور درهم شکستن مقاومت لجوجانه نظام استبدادی کهن، از چهار ماه قبل به این طرف با قبول انواع محرومیتها و فداکاریها دست به اعتصابهای عمومی زده و تدریجاً قدرت عمل را از شاه مخلوع و دولتهای زیر فرمانش گرفتهاند. رجای واثق داریم که به فضل الهی و به همت مبارزین آگاه، بساط ننگین فساد و ظلم شاهنشاهی بزودی از سرزمین ما برچیده شده جای خود را به حکومت عدل و رحمت اسلامی دهد. نظر به اینکه بعضی از اعتصابها و متوقف بودن وسایل حمل آذوقه و مواد غذایی مورد نیاز مردم، خصوصاً گندم، و یا تعطیل برنامههای نگهداری و تعمیرات دستگاههای صنعتی، ممکن است سبب محرومیتهای مشقتبار و فلجکننده برای مردم زیر ستم یا رکود فعالیتهای اقتصادی و سبب خسارتهای غیرقابل جبران گردد، و نیز دستاویز تبلیغاتی و حربه جنگی به دست حریف بدهد، باید سعی شود که ضمن ابراز انزجار و به زانو درآوردن دستگاه غاصب حاکم -که هدف اصلی اعتصاب است- زیانهای ناشیه کمتر متوجه ملت شجاع و مردم بیداری که سربازان این کارزار میباشند گردد.
بدینوسیله به جنابعالی مأموریت داده میشود که به اتفاق جناب آقای حجتالاسلام آقای شیخ محمدجواد باهنر و جناب آقای مهندس علیاکبر معینفر و دو نفر دیگر که با مشورت آقایان تعیین خواهید کرد، هیأتی برای تقویت و تنظیم اعتصابات تشکیل دهید. این هیأت با کسب نظر و همکاری گروههای شرافتمند در حال اعتصاب، تدابیر و ترتیباتی اتخاذ نمایند که تا سقوط نهایی نظام استبدادی حاضر، اعتصابها در حدضرورت ادامه یافته و ضمن حداکثر فشار بر دستگاه غاصب، حداقل خسارت را برای ملت و مملکت در زمینه احتیاجات ضروری و گردش چرخهای اقتصادی و حفظ سرمایههای انسانی و صنعتی با رعایت الأهم فالأهم فراهم آورد. از عموم اعتصابکنندگان محترم تشکر میکنم. والسلام علیکم و رحمة اللّه. روح اللّه الموسوی الخمینی». صحیفه امام؛ ج 5، ص 495