شماره 791گزیده مطالب

دو پرونده‌ی خبرساز این روزها از نگاهی دیگر

گزیده مطالب شماره 791

حجت‌الاسلام احمد حیدری در یادداشتی که در اختیار انصاف‌نیوز قرار داده ‌است، نوشت:

عدالتخانه و منتقدان رهبری
عدالت علاوه بر این که غایت همه نبوت‌ها و بعثت‌ها، گم‌شده اعصار تاریخ بشری هم بوده و در شرق و غرب، کم انقلابی است که «عدالت» را از شعارهای اصولی خود قرار نداده باشد. در انقلابات اخیر ایران نیز «عدالتخانه‌خواهی» قبل از «مشروطه‌خواهی» بود و بالاخره در 1237 خورشیدی دیوانخانه عدلیه در ایران شکل گرفت. در انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی نیز عدالتخانه و قوه فضائیه مستقل از کانون‌های قدرت، از خواسته‌های اصلی مردم بود که این خواسته در قانون اساسی فصلی را به خود اختصاص داد. بنابر اصل 165 محاکمات، باید علنی انجام ‌‏شود و حضور افراد بلامانع است مگر آنکه به تشخیص دادگاه، علنی بودن «منافی عفت عمومی یا نظم عمومی» باشد یا در دعاوی خصوصی طرفین دعوا تقاضا کنند که محاکمه علنی نباشد؛ و بنابر اصل 168 رسیدگی به جرایم سیاسی و مطبوعاتی علنی و با حضور هیئت منصفه در محاکم دادگستری است (نه دادگاه انقلاب یا…). فقط حکومت‌ رجال خدایی‌ است که مردم و مخالفان را به انتقاد صریح از حاکمان فرامی‌خوانند و انتقاد و مخالفت نظری با حاکم جرم نیست و حکومت مدافع صریح حقوق مخالفان است و اجازه برخورد شدید و کوبنده با توهین‌کنندگان را هم نمی‌دهند بلکه به جذب آنان همت دارد.

از باب نمونه امام علی(ع) در جمع اصحاب بود که بانویی رعنا عبور ‌کرد و رعنایی و زیبایی‌اش، چشم‌ها را مسحور کرد. امام با مشاهده چشمان خیره همراهانش فرمود: چشم‌های این نرها (مانند شتر مست از شهوت، خیره به زیبایی این زن) بر هوا افکنده شده؛ این‌گونه (خیره) نگاه کردن سبب هیجان و انگیخته شدن شهوت جنسی نگاه‌کننده و سوق‌دهنده او به فحشاء است؛ پس هرگاه به زنی رعنا نگاه کنید (و شیفته او گردید، به جای ادامه دادن نگاه و گرفتار خیال و وهم شدن) با اهل خود همبستر شوید که همسرتان هم زنی مانند (آن) زن است! مردی از خوارج با شنیدن سخن عالمانه امام، به نفرین گفت: «خدا کافر بمیراندت! چقدر فقیه، کنه‌شناس و عمیق فهمی!» یاران امام از جای پریدند تا حساب وی را برسند! که امام فرمود: «دست نگه دارید و برجای نشینید؛ او فقط دشنامی داده است که یا باید با چشم‌پوشی از آن گذشت یا حداکثر با دشنامی جوابش داد». (نهج البلاغه، حکمت412) (نمونه آزادی نقد و مخالفت نظری با حاکمان در حکومت پیامبر و امام علی(ع) بی‌شمار است). اخیرا یکی از طلبه‌های قم در راستای ایفای وظیفه مهم «امر به معروف و نهی از منکر»، در فضای مجازی به نقد عالمانه و محترمانه رهبری همت کرده است. در تمام کلیپ‌هایی که حقیر از این شخص دیده و شنیده‎ام، هیچ‌گونه توهین و حرمت‌شکنی ندیده‌ام.

اولا مطابق اصل 37 قانون اساسی هیچ‏کس از نظر قانون مجرم شناخته نمی‏‌شود، مگر اینکه جرم او در دادگاه صالح ثابت گردد.

ثانیا مطابق اصل پذیرفته شده حقوقی در سراسر دنیا و در اصل 169 قانون اساسی، جرم و مجازات باید قانونی باشد، یعنی قبل از انجام، در قانون آن فعل جرم شمرده شده و مجازاتش هم (با اقل و اکثر) تعریف شده باشد.

ثالثا بر فرض که ایشان در نقدهایش مرتکب توهین صریح به رهبری شده باشد و توهین به رهبری را هم نه جرم شخصی و محتاج شکایت شخصی؛ که جرمی عمومی (توهین به رهبر جامعه) بدانیم، وظیفه دادستان است که به عنوان مدعی‌العموم اقدام کند.

رابعا با توجه به موارد قبل، این چه بساطی است که کانون‌هایی برای برخورد با مخالفان و منتقدان راهپیمایی‌ها و تحصن‌های ساختگی (خودجوش!؟) به راه می‌اندازند و با جوسازی، مسئولان قضایی را تحت فشار قرار می‌دهند؟

خامسا این فرد نقد کرده و حداکثر در نقدش مرتکب جرم ادعایی شده که مصداق بارز جرم سیاسی است و باید در دادگاه علنی و با حضور هیئت منصفه رسیدگی شود.
برخورد با منتقدان با عناوین توهین و تشویش اذهان عمومی و… و ایجاد جو و شانتاژ؛ کاری است که از سوی اقتدارگرایان، سابقه طولانی دارد و زیبنده نیست که نقد مخالفان به جای جوابگویی منطقی، با برخورد قضایی تحت عناوین مذکور مواجه شود و کانون‎هایی با راه‌اندازی تظاهرات و تحصن و شعار دادن، عدلیه را برای برخورد با منتقدان در دادگاه‌های غیرعلنی و بدون حضور هیئت منصفه وادار کنند!

درباره‌ی قتل یک پاکبان
بارها و بارها تذکر داده شده که باید افراد جامعه را نسبت به هم مهربان ساخت. در جامعه همه‌گونه افراد زندگی می‎کنند: از افراد بی‌دین تا دیندار، مسلمان تا غیرمسلمان، مؤمن تا ضعیف‌الایمان، خوش اخلاق تا بد اخلاق، نرم‌خو تا خشن و…؛ اگر تریبون‌ها و نهادهای تربیتی صبح و شام افراد را به محبت و رحم به یکدیگر و تحمّل همدیگر توصیه کنند «تواصوا بالصبر و تواصوا بالمرحمه» (بلد/17) و هشدار دهند که در برخورد با متخلفان، فقط حق امر و نهی زبانی آن هم با کمال احترام و نرم‌زبانی را دارند و هرگز نباید دست به تندی زبانی یا خشونت یدی زده و متوسّل به قدرت گردند، هر از چند گاه شاهد برخوردهای دردآور افراد جامعه با هم نخواهیم بود. نمونه‌ اخیر برخوردهای دردآور قتل پاکبانی است که در تهران صورت گرفته است. ساعت 2 بامداد جمعه بیستم بهمن امسال گزارش قتل مردی 20 ساله به پلیس پایتخت اعلام شد و تیم جنایی برای بررسی موضوع راهی محل حادثه شد. بررسی‌ها حاکی از آن بود که مقتول کارگر شهرداری بوده و شب حادثه به همراه همکارانش مشغول نظافت مسیر روگذر اتوبان نیایش بودند، اما ناگهان حادثه هولناکی رخ داد.

یکی از همکاران مقتول که شاهد جنایت هولناک بود، به کارآگاهان گفت‌: ما با پیمانکار شهرداری کار می‌کنیم و شب حادثه مشغول شستن و نظافت دیواره‌های روگذر بودیم. ناگهان خودروی پژو پرشیای مشکی مقابل‌مان توقف کرد. فردی ناگهان از خودرو پیاده شد و به سمت‌مان آمد. بدون هیچ مقدمه‌ای با همکارمان گلاویز شد و بعد او را از بالای پل به پایین انداخت سپس سوار ماشینش شد و با همراهانش فرار کرد. قاتل در بازجویی‌ها ضمن اعتراف به قتل گفت: من در حال گذر از آن مسیر بودم که ناگهان چشمم به مقتول و دوستانش افتاد. تصور کردم که آن‌ها قصد اهانت به پرچم‌هایی که به مناسبت 22 بهمن برافراشته شده بود دارند و می‌خواهند آن‎ها را از بین ببرند. حتی به پلیس هم زنگ زدم و موضوع را گزارش کردم. با این حال نتوانستم آرام بنشینم، از ماشین پیاده شدم و پس از درگیری با مقتول، وی را هل دادم که پرت شد پایین و جان باخت. من اصلا نمی‌دانستم که آن‌ها کارگر هستند و در حال نظافت خیابان؛ حالا که متوجه این موضوع شده‌ام، بسیار پشیمانم و عذاب وجدان دارم. ضمن همدردی و ابراز تسلیت به خانواده مقتول، امید داریم که این حادثه دردآور باعث عبرت تریبون‌داران شده و افراد جامه را بیش از پیش به محبت نسبت به هم و تحمل همدیگر و امر و نهی با لینت و مهربانی سوق دهند.

لینک کوتاه: http://ayenehyazd.ir/pBPvL

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا