مصطفی معین وزیر علوم در دولتهای سازندگی و اصلاحات گفت: بالاترین خسارت به ساحت انسانی و عرصههای علمی، فرهنگی و اخلاقی کشور افول ارزشها و اخلاقیات اجتماعی است. سیل مهاجرتی که در کشور شاهد هستیم اعم از به خارج رفتن پزشکان متخصص، مدیران، سرمایهگذاران و استارتآپها بسیار بالا است.
جماران، زهرا ترابی: وزیر علوم در دولتهای سازندگی و اصلاحات میگوید: بازنشستگی اجباری، اخراج، تعلیق، لغو قرارداد و یا احضار استادان و دانشجویان دانشگاهها فراز و نشیب و سابقه دیرینهای داشته و دارد. ولی در دولت احمدینژاد بصورت برنامهریزی شدهای به اوج خود رسید و در دولت رئیسی هم ادامه یافته است. هدف این اقدامات همانگونه که بعضا از سوی عناصر جبهه پایداری (که بدنه اصلی این دولت را تشکیل میدهند) اعلان شده، یکدستسازی سیاسی و ایدئولوژیک نظام، انجام انقلاب فرهنگی جدید و تشکیل دولت جوان و انقلابی است.
فرازهایی از گفتوگوی جماران با دکتر مصطفی معین:
به نظر شما آنچه برخی از آن با عنوان «اخراج اساتید» یاد میکنند با چه اهدافی و توسط چه جریانی انجام میشود؟
بازنشستگی اجباری، اخراج، تعلیق، لغو قرارداد و یا احضار استادان و دانشجویان دانشگاهها فراز و نشیب و سابقه دیرینهای داشته و دارد. ولی در دولت احمدینژاد بصورت برنامهریزی شدهای به اوج خود رسید و در دولت رئیسی هم ادامه یافته است. هدف این اقدامات همانگونه که بعضا از سوی عناصر جبهه پایداری (که بدنه اصلی این دولت را تشکیل میدهند) اعلان شده، یکدستسازی سیاسی و ایدئولوژیک نظام، انجام انقلاب فرهنگی جدید و تشکیل دولت جوان و انقلابی است. وزیر کشور دولت رییسی زنده نگهداشتن افکار مرحوم مصباح یزدی را برای آماده کردن جوانان برای گام دوم انقلاب و عصر ظهور اعلان نمود. در این تفکر جمهوریت، دموکراسی و حق انتخاب نوع حکومت توسط مردم اموری شرکآلود و رای مردم در انتخابات امری نمایشی و زینتی است. افق دید برخی در حدی است که اگر فساد و بیعدالتی، دزدیهای کلان از بیتالمال و آسیبهای اجتماعی فراگیر شود، باز مسئله اول کشور میشود بهشت زوری، حجاب اجباری! در این تفکر، نهاد علم و دانشگاه یک تهدید است و نه فرصتی برای رسیدن به جامعهای پیشرفته و متناسب با ارزشهای معنوی و آرمانهای ملی و تاریخی ایرانیان. این اولینباری است که بعد از انقلاب و در دولت کنونی، وزارت کشور و تشکیلات شورای امنیت کشور وابسته به آن وزارتخانه در چارچوب سیاستهای شورای انقلاب فرهنگی بجای وزارت علوم و بهداشت در جایگاه محوری و تصمیمگیرنده برای دانشگاهها قرار میگیرد. هتک حریم دانشگاه توسط عناصر اطلاعاتی حراست، برخوردهای سیاسی و خشن با دانشجو و استاد، سهمیهبندیهای رانتی در پذیرش دانشجو، بورسیهها و کنکور از جمله این تصمیمات و اقدامات امنیتی است.
زمانی دموکراسی در جامعه شکل میگیرد که دانشگاهها علمی و دموکراتیک مدیریت شوند
این اتفاق چه تاثیری بر جریان عالمانه اندیشیدن و خردورزی در ایران دارد؟
دانشگاه نهاد علمی و جهانی مدرن است که از جمع فرهیختگان و دانشمندان جامعه تشکیل میشود که با آموزش کادرهای تخصصی و پژوهش و نوآوری در جهت توسعه و پیشرفت کشور خود و ارتقای حقوق شهروندی، تثبیت حاکمیت ملی و ارزشهای دموکراتیک نسبت مستقیم دارد. در چنین دانشگاهی باید فضای امن و آزاد علمی و تحقیقاتی، استقلال در امور تخصصی و اداره خود بصورت دموکراتیک وجود داشته باشد. مدیریت مراکز علمی با جلب مشارکت دانشگاهیان در اداره امور و استادان دانشگاهی هم با آموزش و پژوهش، پرورش تفکر انتقادی، تقویت اخلاق حرفهای، تمرین گفتگوی آزاد، احترام به عقاید دیگران، تکثرپذیری، مشارکت و شهروندی فعال در دانشآموختگان، میتوانند و بلکه وظیفه دارند که به افزایش سواد علمی، سرمایه اجتماعی، رشد اخلاق و تقویت گفتمان مدنی در جامعه بپردازند. بنابراین، علت تحمیل فلهای و سهمیهای هیات علمی جدید به دانشگاهها و برخوردهای حذفی با استادان شاخص علمی و مورد قبول دانشجویان به دلیل وظایف خطیر آکادمیک ایشان و تاثیرگذاری اجتماعی و فرهنگی و سیاسی آنان است. مطالعات جهانی نشان میدهد زمانی دموکراسی در جامعهای شکل میگیرد که دانشگاهها و آموزشعالی آن با فرآیندهای علمی و دموکراتیک مدیریت شده باشد. طبیعی است که با نگاه سیاستزده کنونی و نگرش حاکم بر دولت و کشور، دانشگاه تابع و مطیع و ساکت، هرچند بدون زایش علمی و مسئولیت اجتماعی، مورد نظر باشد.
زنگ خطر فروپاشی علمی!
با نگاه به گذشته، ما در دولت سازندگی بیشترین گسترش آموزشعالی را در جهت تحقق عدالت آموزشی و نیز تقویت زیرساختهای علمی و پژوهشی کشور داشتیم و در دولت اصلاحات نیز در جهت ایجاد تحول ساختاری نظام آموزشعالی و قرار گرفتن آن در فرآیند برنامهریزی توسعه کشور و ایفای مسئولیت اجتماعی دانشگاه اقدام شد. در آن دوران شعار ما «توسعه علمی، شرط بقاء» بود ولی امروزه با توجه به رویکردهای امنیتی و سیاستها و برنامههای تحمیلی به دانشگاه، بجای توسعه علمی شاهد «فروپاشی علمی کشور» هستیم. پیامدهای تضعیف و تخریب ساختارهای دانشگاهی در 8 ساله دولتهای نهم و دهم که در این دولت هم تداوم یافته است، اکنون خود را در کاهش شدید اعتبارات پژوهشی از تولید ناخالص داخلی به کمتر از سهدهم درصد، آغاز افول رتبه دانشگاهها و تولید علمی ایران در منطقه و در سطح جهانی، بیانگیزگی دانشگاهیان و مهاجرت سیلآسای نخبگان علمی از دانشآموز گرفته تا دانشجو، استاد و متخصص نشان میدهد.
آموزش عالی مسأله دولت نیست
طبقه متوسط جامعه رو به زوال گذاشته است
واکنش به اخراج اساتید باید چگونه باشد؟
متاسفانه در شرایط دشوار تورم طولانی مدت، بیکاری و فساد، طبقه متوسط جامعه رو به زوال گذاشته است و توده مردم گرفتار مشکلات تحریم اقتصادی و ناکارآمدی دولتها و درگیر تنگنای معیشت و سوءتغذیه، تنگدستی و فقر، هزینه سنگین دارو و درمان، تبعیض و افت آموزشی فزاینده در مدارس هستند. شاید در این شرایط، تخریب ساختاری آموزشعالی و دانشگاه توسط این دولت مسئله اول آنها نباشد. این وظیفه نخبگان علمی و سیاسی و روشنفکران ایرانی است که با ابراز حساسیت، مخالفت خود را با اینگونه مدیریت واپسگرا و ارتجاعی آشکار کنند و نسبت به پیامدهای خسارتبار عقبماندگی علمی کشور و بیآینده شدن جامعه و کودکان و جوانان ایرانی هشدار دهند. کمک به توانمندسازی مردم در این شرایط پرمخاطره با افزایش آگاهیهای علمی و مدنی، حقوق شهروندی و توانایی تحلیل وضعیت ملی و بینالمللی از وظایف مهم یک دانشمند مسئول و اخلاقمند و دانشگاه زنده و پویا است.
سیستم طوری عمل میکند که هر حرف و بیان و اقدام آنها تحریکآمیز است
مشخص نیست که خواسته یا ناخواسته است یا نفوذی در سیستم
گویی برخی با این قبیل اقدامات در پی تحریک اقشاری از جامعه هستند؟
عجیب این است که خواسته یا ناخواسته مجموعه سیستم طوری عمل میکند که هر حرف و بیان و اقدام آنها تحریکآمیز است. این مشخص نیست که امری خواسته است و نفوذی در سیستم است یا ناخواسته و با نداشتن تحلیل درست از شرایط جامعه این اقدامات انجام میشود. عملاً برای خود بحران ایجاد میکنند، و در این بحرانسازیها، این مردم هستند که هزینه میدهند و خسارت میبینند. طبیعی است که با ادامه بحرانها، سیستم هم ریزش بیشتری پیدا کند. این یک سوال جدی است که برای من هم وجود دارد…
برخی براین باور هستند اقدامات دولت سیزدهم کپی دولت نهم و دهم است ارزیابی شما از این موضوع چیست؟
بله، در ادامه همان رویکردها و برنامههاست و با همان نیروی عملیاتی که در بدنه آن دولت بود. وزیر و معاون وزیر و مدیران جزء عمدتا از جبهه پایداری هستند، فقط شکل و اسم دولت عوض شده، ممکن است با تجربه و حرفهایتر شده باشند.
مهمترین آسیبی که این نگاه به جامعه وارد میکند چیست؟
بالاترین خسارت به ساحت انسانی و عرصههای علمی، فرهنگی و اخلاقی کشور است. افول ارزشها و اخلاقیات اجتماعی را مشاهده میکنید. سیل مهاجرتی که در کشور شاهد هستیم اعم از به خارج رفتن پزشکان متخصص، مدیران، سرمایهگذاران و استارتآپها بسیار بالا است. هم کشورهای پیرامون و هم کشورهای پیشرفته سریع این افراد را جذب میکنند، مهاجرتها به سطح دانشجویان و حتی دانشآموزان رسیده است.