آخر هفتهها برای هیأت دولت تور بگذاریم تا شنونده بدبختیهای مردم حاشیهنشین باشند و یک مشت انشاءالله و ماشاءالله تحویل دهند و برگردند.
وقتی عبدالملکی گفت قدرت خرید مدیران هم کم شده باید یادآوری میشد مگر مدیران از امکانات استفاده نمیکنند و چون وزیر کار هستید درباره کارگران میپرسم.
عصرایران؛ مهرداد خدیر- خبرنگار تلویزیون از حجتا… عبدالملکی وزیر کار، تعاون و رفاه در دولت جدید میپرسد: «آیا شما به عنوان وزیر کار از کاهش قدرت خرید کارگران باخبر هستید و اساساً در جریان قدرت خرید آنان هستید که چگونه است؟» وزیر جوان اما به جای پاسخ به این پرسش خود در مقام سؤال میپرسد: «چرا میگویید کارگران؟ قدرت خرید کارمندان و کارشناسان و مدیران ارشد هم کاهش پیدا کرده است. حتی کارفرمایان… به خاطر شرایط اقتصادی و تحریم… قدرت خرید ما هم کاهش پیدا کرده است. خود ما هم دچار مشکلات معیشتی هستیم به خاطر تورم سرسامآور.» خبرنگار قاعدتا باید در پاسخ بگوید اگر از شما درباره کارگران میپرسم به خاطر این است که شما وزیر کار هستید و مثلا درباره معلمان از وزیر آموزش و پرورش خواهم پرسید. (البته دولت هنوز وزیر آموزش و پرورش ندارد هرچند خیلی هم اتفاق مهمی رخ نداده و شاید این وضع بهتر هم باشد چون شاهد انتصاب داماد و برادر زن در این وزارتخانه دست کم و فعلا نیستیم!) به بهانه این سخنان، اما چند نکته دیگر را میتوان یادآور شد:
1. قدرت خرید همه کاهش پیدا کرده اما کارگران با دیگر اقشار از این حیث تفاوت دارند که اولا با شمول خانوادههاشان، جمعیت گستردهتری هستند، ثانیا افزایش حقوق کارمندان و مدیران ارشد معمولا بیشتر است تا جایی که در بعضی موارد گاه تا سه برابر هم شده است، ثالثا چنان که اشاره شد آنچه به وزیر کار مربوط است، قدرت خرید کارگران است نه پرستاران و معلمان. [به تعبیر عبدالمطلب «انا رب الابل و للبیت رب یحفظه». من صاحب شتران خود هستم. خانه برای خود صاحبی دارد که از آن مراقبت میکند.]
2. کارمندان غیردولتی که مشمول تأمین اجتماعیاند نه استخدام رسمی و در سود بنگاه شریک نیستند نیز در شمول قانون کار و در واقع کارگرند و این را باید وزیر کار بهتر بداند. مگر کارمندان بخش خصوصی مثل یک کارگر نباید به اداره کار مراجعه کنند تا بیمه بیکاری بگیرند پس چرا کارمندان غیرمستخدم رسمی را جدای کارگران مطرح میکنند؟
3. کاش خبرنگار از وزیر کار میپرسید: با اتومبیل شخصی به اداره میآیید یا دولتی؟ پول بنزین و روغن موتور میدهید یا نه؟ از بقالی محل خرید میکنید یا با بن فروشگاه رفاه؟ برای فرزندانتان شهریه میدهید یا در مدارس خاص تحصیل میکنند؟ وقتی نه پول بنزین بدهید، نه شهریه مدرسه، نه پول دندانپزشکی، نه بلیت هواپیما، نه پول ناهار چرا قدرت خریدتان پایین بیاید؟ میتوانید به حقوقتان دست نزنید یا در بانک سپردهگذاری کنید و مطابق بانکداری بدون ربا 19 درصد سود بگیرید!
4. قرار بود دولت آقای رییسی فاصلهها را بردارد اما وزیر کار انگار به سرعت در قالب وزارت فرورفته و وزیر را جدا تصور میکند. حتی وزیران یعنی چه؟ تا دیروز مگر وزیر بودید؟
5. وقتی وزیر کار میگوید قدرت خرید کارفرمایان هم کم شده یعنی امکان افزایش دستمزد ندارند و مشکل جای دیگری است. مشکل آنجاست که سرمایهگذاری نمیشود تا مجال افزایش دستمزد فراهم آید و با شعار هم کار درست نمیشود. همین که وزیر کار به جای گرانی به تورم اشاره میکند البته خوب است چون هنوز خیلیها فکر میکنند مشکل در گرانی است. حال آن که کاهش قدرت خرید به خاطر تورم است و تورم هم به صرف شعار مدیریت جهادی و ابداع اصطلاح تحریم داخلی در مقابل تحریم خارجی کاهش نمییابد. نیاز به اصلاح سیاستها و بهبود رابطه با جهان دارد و به صورت مشخص باید دید میتوانند برجام را احیا کنند یا نه یا با همین دست فرمان میخواهند پیش بروند؟
6. مادام که مدیران ارشد از اتومبیل دولتی، مدرسه خاص، امکانات بهداشتی، خانه سازمانی، وامهای کلان و مانند اینها استفاده میکنند ولو اهل دریافت هیچ امتیاز دیگری نباشند ادعای کاهش قدرت خرید پذیرفته نیست.
تفاوت کارگران با مدیران ارشد در همین است. تمام دریافتی کارگر همان حقوق اوست. نه اندوختهای در بانک دارد، نه اجاره خانه میگیرد و نه از خدمات رایگان بهداشتی برخوردار است. کارمندان غیروابسته نیز چنیناند. اما مدیری که با ماشین دولت و هواپیمای دولت سفر میکند و بچهها را در مدرسه خاص نامنویسی میکند و نمیداند دندانپزشکی چقدر آب میخورد و قس علی هذا نباید خود را مقایسه کند.
آقای عبدالملکی را البته نمیشناسم و تازه وزیر شده ولی کاش از او میپرسید: برای فرزندانتان چقدر شهریه دادید؟ وقتی به سفر میروید پول هتل میدهید یا نه؟ پول بنزین و هزینه تعمیر ماشین چطور؟ ما درآمدمان را صرف اینگونه امور میکنیم و از ما بهتران اساسا چنین خرج هایی ندارند تا قدرت خریدشان مقایسه شود.
بگذریم از اینکه در برخی دستگاهها اساسا کاری انجام نمیشود و خروجی مولد و مثبتی ندارند تا قدرت خرید آنان محل مناقشه باشد و این را خودشان بهتر میدانند.
خبرنگار اگر میخواست دقیقتر بپرسد البته باید میگفت چرا نمیگذارید کارگران صاحب سندیکای مستقل شوند تا خودشان به صورت مدنی پیگیر حقوق و دستمزد خود باشند نه این که وزارت کار هم نقش نماینده کارگر را ایفا کند هم طبعا نماینده دولت باشد و هم به خاطر تصدیگری جاهایی نماینده کارفرما تا جایی که مدیرعامل شرکت ملی نفتکش را هم وزیر کار منصوب کند! آقای عبدالملکی در جایی از مصاحبه میگوید نمیتواند مصادیق مشکلات مدیران ارشد را بگوید اما خبرنگار میتوانست مصداقی بپرسد و این که آخرینبار کی و چقدر گوشت خریدید؟ آخرینبار کی به تعمیرگاه اتومبیل رفتید؟ آخرینبار کی بابت بنزین خودرو شخصی پول بنزین دادید؟
تأکید بر این جزییات به خاطر این است که طبقهای شکل گرفته که اساسا دور از واقعیتهای جامعه زندگی میکند و این فاصله را باید بردارند تا باور کنیم نه این که آخر هفتهها برای هیأت دولت تور بگذاریم تا شنونده بدبختیهای مردم حاشیهنشین باشند و یک مشت انشاءالله و ماشاءالله تحویل دهند و برگردند.
وزیر کنونی کار البته تازه کار است و اگر روی سخن با اوست شخص او مدنظر نیست. طبقهای است که اتفاقا بیشترین سود را از تحریمها بردند و بخشی از بودجه را میبلعند و ارزش اندوختههاشان چند برابر شده و بیرون در بخش خصوصی معلوم میشود چقدر هنر دارند. ضمن این که اگر وزیر جوان از سلک اینگونه مدیران نیست دلیلی ندارد سنگ آنان را به سینه بزند.
سالها پیش در برنامه صندلی داغ مجری (داریوش کاردان) از میهمان خود -محمدصالح علا- خواست درباره فیلمی نظر بدهد. فیلم مربوط به صید ماهی در ساحل دریای خزر بود. برخی پنداشتند شاعر و ترانهسرای با ذوق از رنج صیادان میگوید اما گفت: من طرف ماهیها هستم! او نگران ماهیهای گرفتارآمده در تور بود.
طرف ماهیها باش آقای عبدالملکی! صید و صیادی متولیان خود را دارند و غمگساران خود را.