انعکاس آیینهشماره 663

تذکری به آقای وزیر که تحمل شنیدن «حرف حساب» را ندارد

انعکاس آیینه شماره 663

در پی شکایت محسن حاجی میرزایی وزیر آموزش و پرورش و علی الهیار ترکمن معاون وزیر از «رضا نهضت» معلمی که در مقطع دکتری تحصیل می‌کند و در سال 1390 در مسیر رفتن به مدرسه دچار سانحه شده و در نهایت بعد از 3 سال مداوا پایش را قطع می‌کنند، دادگاه کیفری «دو» مجتمع قضایی کارکنان دولت تهران، رضا نهضت را به اتهام ترسیم کاریکاتور و به خاطر بیان عبارتی تحت عنوان آقای وزیر! جان نیروهای ستادی و جان خودتان در خطر است تو را به خدا بفهم! و یا موارد مشابه آن که در کانال تلگرامی تحت عنوان «حرف حساب» منتشر شده بود به 45 ضربه شلاق تعزیری محکوم کرد و رأی صادره مورخ 19/07/99 ظرف 20 روز پس از ابلاغ در محاکم تجدیدنظرخواهی استان قابل تجدیدنظر می‌باشد. نگارنده این سطور در این شماره بدون اظهارنظر درباره رای صادره لازم می‌داند از عملکرد وزیر آموزش و پرورش و معاون وزارتخانه در این باره اعتراض و انتقاد نموده و به مقام وزارت تذکراتی ارائه و پیش از آن نکته‌ای را یادآوری نماید.

بیش از چهل سال پیش برای شرکت در سمینار مدیران کل به تهران رفتم، صبح روزی که به محل وزارت آموزش و پرورش واقع در میدان بهارستان رسیدم، عده زیادی در فضای سبز جلو ساختمان تجمع نموده و از ورود و خروج کارمندان دفتر وزارتی و مراجعان جلوگیری می‌کردند و شعارهایی علیه شهید محمدعلی رجایی و مهندس مهدی بازرگان می‌دادند و از جمله می‌گفتند: «مرگ بر بازرگان پیر خرفت ایران» به هر ترتیب خود را جلو درب ورودی رساندم اما چند نفری که مانع ورود می‌شدند خطاب به اینجانب گفتند: تو کی هستی و چه کاره‌ای؟ گفتم: مدیرکل آموزش و پرورش یزد هستم، بلافاصله گفتند بر چه اساسی تو را به مدیرکلی انتخاب کرده‌اند و آیا تو از بهترین معلمان استان یزد بودی؟ پاسخ دادم: به هیچ‌وجه، در سال‌های 56 و 57 همانند شما که هم‌اکنون جمع شده‌اید و نسبت به عملکرد دولت و وزارتخانه معترض می‌باشید و علیه دولت شعار می‌دهید از جمله کسانی بودم که همگام با اکثریت مردم علیه رژیم شاه تظاهرات و مبارزه می‌کردیم و در نهایت بعد از پیروزی انقلاب با معرفی عده‌ای از فرهنگیان و تأیید آیت‌ا… شیخ محمد صدوقی به این سمت انتخاب شدم. ناگهان چند نفری که جلو در اجتماع کرده و از تظاهرکنندگان بودند به جدل و گفتگو پرداختند و به سوی تریبونی رفتند که یکی از مسئولان وزارتخانه بر روی نیمکتی ایستاده و آماده شنیدن نظرات شعاردهندگان و پاسخگویی بود. به هر حال فرصتی پیش آمد تا وارد ساختمان اداری وزارتخانه شدم در حالی که بسیاری از مدیران کل استان‌ها و مدعوین و ارباب‌رجوع نتوانسته بودند به موقع خود را به دفتر شهید رجایی برسانند.

در نشستی که همان روز برگزار گردید محمدعلی رجایی آن مبارز توانا و شخصیت بزرگ به حاضران گفت: به مقامات امنیتی اکیداً سفارش کردم خود را وارد این جریان ننمایند، اینها از جمله جوانانی هستند که باید با منطق و روی خوش با آنان روبرو شد و مسائل و مشکلات کشور را درمیان گذاشت ضمناً این‌گونه افراد به مقام و شخصیت مهندس مهدی بازرگان پی نبرده‌اند و نمی‌دانند وقتی این شعاردهندگان در کوچه «گردو بازی» می‌کردند بر مهندس بازرگان در دادگاه نظامی و در زندان قصر و شهر برازجان و طی سالیان متمادی مبارزه با رژیم سابق چه گذشته و چه خدماتی به این انقلاب نموده است.

شگفت آن که شهید رجایی! در آن دقایق که شعارهایی علیه خود می‌شنید به اصطلاح خم به ابرو نیاورد، عبارت و مطلب تندی علیه تظاهرکنندگان نگفت و اشاره‌ای به خدمات و مبارزات و زندان رفتن‌ها و سختی‌هایی که دوران طاغوت متحمل شده بود نکرد و از طرفی درخواست نموده بود مقامات امنیتی درگیر این جریان نشوند.

بنابراین وقتی متن شکایت مقام وزارت و معاون وزیر و رای صادره را دیدم ناگهان این موضوع در ذهن حقیر خطور کرد که چه افرادی جای چه کسانی را گرفته‌اند؟! و بنا را بر این گذاشتم تا نکاتی به اطلاع مقام عالی وزارت برسانم ضمن اشاره به این مطلب که باید گفت: بریده باد دستی و شکسته باد قلمی که بخواهد حکومت مولای متقیان حضرت علی(ع) را با دیگر حکومت‌ها و حاکمان مقایسه کند و در این زمینه مطلبی بنویسد اما لازم است نکاتی از فرمان همیشه جاوید و ماندگار به مالک‌اشتر آن یار بزرگ و باوفای حضرت نقل گردد تا درسی آموزنده و دستورالعملی برای هریک از کارگزاران و مسئولان باشد آن حضرت می‌فرماید: «…ای مالک! رحمت و محبت و لطف بر مردم جامعه را به قلبت بفهمان (به طوری که آن را دریافت کند، نه یک تصور ذهنی) و برای آنان درنده‌ای خونخوار مباش که خوردن آنان را غنیمت بشماری زیرا مردم بر دو صفند، یا برادر دینی تو هستند، یا نظیر تو در خلقت (هم‌نوع تو می‌باشند) لغزش‌ها از آنان سر می‌زند و خطاها بر آنان روی می‌آورد و از روی عمد یا خطا دچار تجاوز می‌گردند، مردم را از بخشش و چشم‌پوشی‌های خود آن‌چنان بهره‌ور ساز که دوست داری مثل آن را خدا برای تو عطا فرماید، زیرا مقام تو بالاتر از آن مردم است و مقام زمامداری تو بالاتر از تو، و خداوند فوق زمامداری تو است و خداوند کفایت امور مردم را از تو خواسته و ترا بوسیله آنان به آزمایش درآورده است…»(1)

مولای متقیان در فرازی دیگر از آن فرمان خطاب به مالک می‌فرماید: «…اگر مردم جامعه درباره تو گمان ظلم و تعدی نمودند (چه این بدگمانی به درجه اتهام برسد و چه فقط حالت بدگمانی محض بوده باشد) عذر خود را از موضوع با رفتاری که موجب بدگمانی مردم شده است آشکار کن و با آشکار کردن حق و واقع، گمان‌های ناشایست آنان را درباره خود منتفی کن زیرا این اعتذار و کشف حقیقت ریاضتی است برای نفس تو و لطف و مهربانی است به مردم جامعه و این اعتذار نیاز تو را که (مرتفع ساختن سوء‌ظن یا اتهام مردم درباره تو است) برطرف می‌سازد و مردم را هم بر مبنای حق استوار می‌نماید»(2)

بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران امام خمینی(ره) 19 دی ماه 1357 در نوفل لوشاتوی پاریس درباره ویژگی‌های حکومت اسلامی را که می‌خواستند در ایران پایه‌گذاری کنند و رابطه مردم و رهبری را مشخص نمایند به خبرنگار ایتالیایی روزنامه «لوتاکونتینوا» اظهار داشتند: «…حکومت و زمامداری در دست فرد یا افراد وسیله فخر و بزرگی بر دیگران نیست که از این مقام بخواهد به نفع خود حقوق ملتی را پایمال کند. هر فردی از افراد ملت حق دارد که مستقیماً در برابر سایرین زمامدار مسلمین را استیضاح کند و به او انتقاد کند و او باید جواب قانع‌کننده بدهد…»(3)
آقای وزیر! شما که در جایگاه شهیدان محمدعلی رجایی و محمدجواد باهنر و غلامحسین شکوهی‌ها و سید علی‌اکبر پرورش‌ها تکیه زده‌اید انتظار فرهنگیان و جامعه معلمان این است صریح و روشن به فرهنگیان و معلمان این سرزمین اعلام نمایید: شکایت از «رضا نهضت» آن هم نه به عنوان یک معلول که خدای ناکرده بگوییم باید به او ترحم کرد بلکه به عنوان یک فرهنگی که با شهامت حرف خود را می‌زند و مطلب مورد نظر را می‌نویسد از این که به 45 ضربه شلاق محکوم شده چه دست‌آوردی برای وزیر و وزارتخانه داشته است؟ آیا شایسته‌تر نبود چنین معلمانی که این‌قدر شجاعت دارند که حرف حقی را بر زبان آورند از جانب شما مورد تقدیر و تشویق قرار گیرند تا روح شهامت و دلیری و گفتن سخنان درست و بجا در نظام تعلیم و تربیت جایگزین تملق و چاپلوسی و مداهنه شود.

به یقین جامعه فرهنگیان توهین و هتک حرمت را برنمی‌تابند و همگان را به نقد منصفانه دعوت می‌کنند و به این موضوع عنایت دارند که خداوند کریم به پیامبرش حضرت موسی(ع) و برادرش می‌فرماید: برای این‌که بتوانید در فرعون نفوذ کنید و اثر بگذارید با سخن نرم با او روبرو شوید و در عین حال مطالب را با صراحت و قاطعیت بیان کنید… و این بدان معنی است که هر منتقد و معترض باید با رعایت شخصیت و حفظ حرمت افراد و متانت در کلام نظرات اصلاحی و حقایق و واقعیت‌ها را به فرد یا افراد مورد خطاب ابراز نماید و هر حاکم و مسئولی موظف است برای آحاد مردم حق انتقاد و پرسشگری قائل و در نهایت پاسخگو باشد.

آیا آنان که در این ماجرا در پی شکایت بودند و چندین روز یا چند ماه طبقات و راهروهای دادگستری تهران را پیمودند بهتر و مناسب‌تر نبود با تشکیل یک یا چند جلسه مذاکره و نشست دوستانه و صمیمی با «رضا نهضت» و بحث و تبادل‌نظر و حتی گذشت از این اتفاق و پیش‌آمد مسأله را خاتمه یافته تلقی می‌نمودند؟ آیا اطرافیان مقام وزارت توان یا جرات این را دارند که به وزیر بگویند: ارزش و اعتبار جایگاه رفیع وزارت آموزش و پرورش با غمض عین و گذشت رفعت و مکانت بیشتری پیدا می‌کنند و شخصیت وزیر و صلاحیت وی و محبوبیتش مضاعف می‌شود.

آقای حاجی میرزایی آیا می‌دانید وقتی در مقام وزارت تحمل شنیدن به اصطلاح «حرف حساب» یا دیدن یک کاریکاتور گرچه اهانت‌آمیز هم باشد، را ندارید چه اثرات سوء و ناگواری در استان‌ها و آموزش و پرورش مناطق دارد و آیا به اطلاع جناب وزیر رسانده‌اند که به عنوان نمونه در یزد دارالعباده مدیریت کل آموزش و پرورش استان را بر عهده کسی گذاشته‌اند که انتقاد و اعتراض را برنمی‌تابد. آزاده‌ای بزرگوار و رنج کشیده در راه انقلاب را که کاندیدای مدیرکلی آموزش و پرورش یزد بود با زشت‌ترین و زننده‌ترین وضع برکنار کرد و چون می‌خواست به معلمان اعلام کند برای قدردانی جلسه بزرگداشت و تکریم در این زمینه برگزار کرده و معاون برکنار شده حاضر به شرکت در جلسه نشد در سایت رسمی اداره کل آموزش و پرورش با کنار هم گذاشتن عکس شخص برکنار شده و عکس فرد جدیدالانتصاب را به عنوان نشست تودیع و معارفه منتشر کرد، آنچه تاکنون در این هفته‌نامه پیرامون آموزش و پرورش یزد نوشته شده نشانگر این است که مدیریت کل آموزش و پرورش در مورد مدیرمسئول آیینه یزد شبهه‌افکنی می‌نماید، تهمت می‌زند، در مواردی هنگام جواب دادن به اعتراضات و انتقاداتی که از وی به عمل می‌آید سفسطه و مغالطه و تشویش اذهان عمومی و نشر اکاذیب کرده است، مدارک موجود در پرونده بعضی از روسا و مدیران اسبق اداره کل را در اختیار فرد یا افرادی قرار داده تا در فضای مجازی برخلاف واقع و حقیقت مطالبی منتشر نمایند، در این ستون مکرر اشاره گردیده علاوه بر این که غیرقانونی اقداماتی نموده در واقع نیز پاسخگو نبوده است.

جواب بعضی از نامه‌هایی را که بیش از یکسال از تحویل آن به آن اداره کل گذشته نداده است. نگارنده این سطور نه تنها آمادگی بلکه وظیفه دارد اعلام نماید در صورتی که جلسه مناظره‌ای تشکیل گردید یا احیاناً نشستی با حضور یک یا چند نفر از نمایندگان استان در مجلس شورای اسلامی و مدیرکل آموزش و پرورش و یا هر مقام دیگری برپا شد، مدارک مربوط به صفات و خصوصیاتی که در این هفته‌نامه مکرر درباره مدیریت آموزش و پرورش نوشته و برشمرده شده است را ارائه نماید که این روش به صواب و صلاح نزدیک‌تر است. آخرین نکته این که از محسن حاجی میرزایی درخواست می‌گردد پاسخ دهد چرا دستورالعمل سید جواد حسینی سرپرست وقت وزارت آموزش و پرورش مبنی بر این که «هرگونه اختلاف با اصحاب رسانه در کمیته‌ای مورد بررسی و در نهایت مورد توافق قرار گیرد و از ارجاع به نهادهای قضایی جلوگیری به عمل آید» را نادیده گرفت و از رضا نهضت شکایت کرد و در نهایت اعلام نماید چرا به تصمیمات ارزشی و قابل تقدیر پیشینیان خود عنایت و توجهی ندارد و به اجرای مصوبات گذشته بویژه در این زمینه پای‌بندی خود را نشان نداده است؟

رضا سلطان زاده – مدیرمسئول

پی‌نوشتها:
1- «حکمت اصول سیاسی اسلام»، تألیف استاد علامه محمدتقی جعفری، صفحه 32
2- همان، صفحه 260
3- «صحیفه امام(ره)»، جلد پنجم، صفحه 409

لینک کوتاه: http://ayenehyazd.ir/uIaz9

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا